موضوعات وبسایت : تست روانشناسی
تست شخیصت شناسی

رهایی از تله های زندگی

رهایی از تله های زندگی

نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 15 بهمن 1399 ساعت 15:01

اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۸

تست شخیصت شناسی

3.08k بازدید

۱- آیا هرگز اسم تله های زندگی به گوشتان خورده؟

به مثال های زیر دقت کنید:

  • معمولا در رابطه جذب آدم هایی می شوم که بی مهر و محبتند. این آدم ها مثل یخچال می مانند انگار اصلا روش ابراز محبت را یاد نگرفته اند.
  • همیشه در زندگی ام خواسته ی دیگران را به خواسته های خودم ترجیح دادم. طوری که انگار آنها بر من اولویت دارند.
  • همیشه حس بی ارزشی و تنهایی دارم. احساس می کنم از دیگران پایین ترم. هر وقت که به مهمانی یا جایی میروم، احساس میکنم تنها من هستم که چیزی برای عرضه کردن ندارم. به نظرم دیگران از من موفق تر و بهترند.
  • همیشه منتظر یک اتفاق بد هستم. حتی یک سرماخوردگی ساده طوری مرا می ترساند انگار که یک بیماری لاعلاج گرفته باشم.
  • یک الگوی تکراری در همه ی رابطه های عاشقانه ام اتفاق میفتد و آن این است که همیشه اول رابطه دوستم دارند و همه چیز خوب است اما پس از مدتی غیبشان میزند و تنهایم میگذراند.
  • از هر نظر زندگی خوبی دارم. همسرم با محبت است. کار و فرزندان خوبی هم دارم. ولی با این وجود حالم خوب نیست. انگار با تمام این دستاوردها هنوز یک جای کار می لنگد.

این ها الگوهایی هستند که در زندگی بعضی افراد به طور مداوم تکرار می شوند. به این الگوهای تکرارشونده تله های زندگی یا طرحواره ها می گویند.

۲- تله زندگی چیست و چرا نمی توانیم تله ها را رها کنیم؟

اصلا تله یعنی چه؟
تله های زندگی یا طرحواره ها هسته ی اصلی باورهای انسان هستند. در واقع تله های زندگی، بازخورد هایی هستند نسبت به شرایط مختلفی که کودک تجربه می کند. کودک، آنها را مثل قطعات خانه بازی کنار هم می چیند و مدلی ذهنی از دنیا برای خود تعریف می کند.

اولین بار روانشناسی به نام پیاژه، این کلمه را در علم روانشناسی مطرح کرد و با نظریه ی “رشد مرحله ای” تاثیر طرحواره ها یا تله ها را بر مراحل رشد شناختی کودک بررسی کرد. یکی از بخش های اصلی تئوری پیاژه، اسکیما Schema یا همان طرحواره است.

تعریف تله ها از دیدگاه علم روانشناسی

در واقع تله یا طرحواره (Schema) بیانگر مجموعه ای از الگوهای فکری یا رفتاری است که دانش فرد از جهان پیرامون را تعریف می کند. تله زندگی می تواند بر دانشی که فرد از جهان اطرافش بدست می آورد، تاثیر بگذارد.
تجربه های تلخ کودکی باعث ایجاد باورهای اشتباه ما شده است. مثلاً این باور که دنیا در حقیقت سیاه و بد است و همه می خواهند به ما خیانت کنند.

علت ایجاد تله های زندگی ما چیست؟

ما وقتی بزرگ می شویم ناخودآگاه تلاش می کنیم تا همان حس آشنای کودکی را دوباره خلق کنیم. شاید در نگاه اول گیج کننده باشد! چرا انسان میخواهد دوباره خود را در شرایط بدی قرار دهد که در کودکی تجربه کرده؟
اما جوابی منطقی برایش وجود دارد. یک واقعیت این است که ما آدم ها به شدت از ناشناخته ها می ترسیم. ما همیشه یک شرایط بدِ آشنا را به یک شرایط خوبِ ناشناخته ترجیح می دهیم. در واقع اینطوری حس می کنیم که کنترل بیشتری بر زندگی مان داریم.

این باورهای عمیق که ما را در یک دور باطل و تکراری از رفتارهای ناسالم گیر می اندازند، تله های زندگی نامیده می شوند.
باورهایی که از آن صحبت می کنیم، در سنین پایین به خصوص قبل ۷ سالگی شکل میگیرند. شاید اغلب ما در دوران کودکی با آسیب های روحی، جسمی یا جنسی رو برو شده باشیم. چه با طرد شدن، بی توجهی یا بدرفتاری و انتقاد های آزاردهنده. چه حمایت افراطی که منجر به وابستگی ما به خانواده شده است!

حتماً بخوانید:کودک درون دقیقاً چیست؟ نقش کودک درون در زندگی انسان! کلیک کنید

مثال اتاق تاریک

مثال اتاق تاریک به خوبی این موضوع را روشن می کند. کسی که وارد یک اتاق تاریک می شود از چه میترسد؟ چیز ترسناکی در اتاق وجود ندارد. این همان اتاقیست که چند لحظه قبل از آن خارج شدیم. ترس ما از این است که در نبود نور نمی توانیم حدس بزنیم که چه چیزی در اتاق است. بله ما از ناشناخته بودن فضایی که می خواهیم به آن وارد شویم می ترسیم.

حالا می توانید منطق پشت این رفتار را درک کنید. ما دنبال شرایطی هستیم که می توانیم پیش بینی اش کنیم. به همین علت عینکی به چشمان میزنیم و دنیا را از پشت شیشه های آشنای آن عینک می بینیم. تا بتوانیم شرایط را پیش بینی کنیم و کمتر آسیب ببینیم. کسی که در کودکی تحقیر شده، عینک تحقیر شدن به چشم میگذارد و دنیا را به این چشم نگاه می کند که “همه میخواهند مرا تحقیر کنند”.

به همین ترتیب هرکس به تناسب عینکش شرایط کودکی را در بزرگسالی برای خود تکرار می کند. و در رابطه هایش دست می گذارد روی افرادی که میتوانند آن شرایط بد را برایش تکرار کنند.

می بینید که با وجود آسیب های شدیدی که تله های روانی به ما وارد می کنند، ما همچنان در پناه آن ها احساس آرامش می کنیم. زیرا به ما قدرت پیش بینی و اطمینان می دهند و این برای ما لذت بخش است.

3- مثال هایی از الگوهای تکرارشونده یا تله های زندگی

  • آقایی را فرض کنید که در کودکی در خانواده، نسبت به او مهر و محبتی وجود نداشته است. این آقا در بزرگسالی به دلیل محبتی که در کودکی از او دریغ شده، خلائی را درون سینه اش احساس می کند. او برای پر کردن این خلا، وارد روابط عاطفی می شود. در نتیجه در رابطه با خانم ها دنبال کسی میگردد که این جای خالی را برایش پر کند. ولی هیچگاه موفق نمی شود و هربار از روابطش بیشتر ناامید میگردد.
  • یا خانمی را فرض کنید که مدام وارد رابطه هایی می شود که هرچه طرفش بیشتر طردش کند بیشتر به او جذب می شود. این خانم احتمالا در دوران کودکی توسط خانواده اش نوعی رهاشدگی را تجربه کرده است.
  • فرض کنید فردی در خانواده ای سخت گیر بزرگ شده که مدام به فرزندانشان گوشزد میکنند: این کار را باید اینطور انجام بدهی. فلان کار را نباید بکنی! و… . این فرد در بزرگسالی ممکن است تبدیل به یک شخصیت کنترل گر شود.
  • آقایی را تصور کنید که در کودکی همواره تحقیر و سرکوب شده. این فرد در دوران بزرگسالی ناخودآگاه با کسانی وارد رابطه می شود که تحقیرش کنند. زیرا این تنها الگویی است که در کودکی تجربه کرده و می شناسد.

مثال آخر

خانمی را فرض کنید با موقعیت اجتماعی عالی که با آقایی در رابطه است. اوایل رابطه همه چیز خوب است. اما کم کم آقا شروع به بی توجهی می کند. هرچقدر این بی توجهی بیشتر می شود، برای خانم جذابتر می شود. تا جایی که بالاخره آقا می گوید: میخواهم ترکت کنم و نمی خواهم در این رابطه بمانم!

در این لحظه جذابیت آقا حتی بیشتر می شود و خود خانم هم از این موضوع در تعجب است. او خودش هم نمی داند که دچار تله رهاشدگی است و این تله رفتار هایش را کنترل می کند! برای افراد دچار تله رهاشدگی هرچه بیشتر طرد شوند، جذابیت طرف مقابل بیشتر می شود. اما واقعیت این است که جذابیت از طرف مقابل نشأت نمی گیرد. بلکه به دلیل شرایطی آشنایی ست که او ایجاد کرده!

او در واقع شرایطی که این خانم در کودکی تجربه کرده را زنده می کند. گفتیم که ما همیشه دوست داریم خود را به شرایط آشناتر نزدیک کنیم. بنابراین، هرکس بتواند این شرایط را بهتر برایمان رقم بزند، برایمان جذاب تر خواهد بود.

این قصه ی زندگی خیلی از ماست. تا وقتی به این آگاهی نرسیم که تنها راه رهایی از این شرایط شناخت خودمان است، نمی توانیم تله های خود را درمان کنیم.

شما چه الگوهای رفتاری دیگری را می شناسید؟ احتمالاً شما هم بعد از خواندن این مطلب و آشنایی با مفهوم تله های زندگی، الگوهای تکرارشونده ی زندگی خود را شناسایی کرده اید! اگر متوجه تله زندگی خود شدید، در قسمت نظرات، زیر همین مطلب، برای ما درباره آن بنویسید.

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟


منبع: farafekr.com



ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر