کتاب راهنمای زنان آلفا اثر سوزان ونکر، برای زنانی ارائه شده که در نقش مادری یا موقعیت شغلی خویش فرو رفته و از یاد بردهاند که چطور باید با شوهر خود رفتار کنند.
کتاب راهنمای زنان آلفا (The alpha female's guide to men & marriage: how love works) با تقسیمبندی افراد به دو گروه آلفا و بتا به بررسی در زمینه تفاوتهای زنان و مردان پرداخته است. نویسنده که گرایشهای ضدفمینیستی دارد، تلاش کرده تا زنان و مردان را برابر بداند؛ اما کماکان ادعا دارد که در بسیاری موارد با یکدیگر یکسان نخواهند بود.
سوزان ونکر (Suzanne Venker) به طور خاص زنان آلفا را مخاطب قرار داده است و برای بهبود روابط این افراد با همسرانشان راهکارهای کاربردی ارائه داده است. بخشهای مختلف این کتاب فقط بر اساس عرف جامعه، تفکرات شخصی، دادههای آماری بسیار محدود، فیلمها و کتابهای سلیقهای و به نحوی در مقابل موج دوم فمینیسم نوشته شده است.
نویسنده در مقدمه خود اذعان داشته است که خواندن این کتاب و پذیرش راهکارهای آن بسیار چالشبرانگیز خواهد بود و ذهنی باز را میطلبد. او به صورت پیشفرض میداند که امکان دارد خواننده را پرخاشگر و عصبی کند. لازم به ذکر است این کتاب میتواند برای خانمهایی مفید باشد که به شدت سلطهجو بوده و تمایل به مدیریت همسرشان مانند فرزندان یا کارمندان خود دارند، از این رو راهکارهای آن درباره تمام بانوان صدق نمیکند. اما بدیهی است مطالعه طرز فکرهای موافق و مخالف، موجبات رشد بهتر ما را فراهم میکند.
زنان آلفا پدیدهای جدید نبوده؛ اما زمانی نادر بودند. آنها در دوره مادران ما، زنانی بودند که بر خلاف جهت آب شنا کردند. نویسنده، سیاستمدار، بازیگر، دانشمند، پزشک و هنرمند شده یا همسرانی سنتی بودند که «مادر» شدند و هیچوقت از آن نقش بیرون نیامدند و هدایت و مدیریت همسرشان هم به بچههایشان اضافه شد؛ اما هیچ مردی خواهان چنین چیزی نخواهد بود.
زن آلفا بیشتر از هرچیز مدیر خواهد بود. او را در مقام همسر در محل کار یا کنار فرزندانش پیدا میکنید. اینکه او روزهای خود را چگونه سپری میکند مهم نیست. مهم این است که چه رفتاری در پیش گرفته است. او مسئولیت همه چیز و همه کس را به عهده گرفته و در یک کلام، او رئیس است. اما مشکل اینجاست که هیچ مردی در منزل رئیس یا رقیب نمیخواهد. شاید آن رابطه موقت پیش برود؛ اما سرانجام نابود میشود. راهنمای زنان آلفا برای زنانی است که میخواهند از رخ دادن چنین اتفاقی جلوگیری کنند.
استقلال، نظم، اعتماد به نفس بالا، سختگیر بودن و پایبند به اصول شخصی از ویژگیهای زنان آلفا است. این ویژگیها در محیط کار و هنگام تربیت فرزندان ویژگیهای مثبت تلقی میشوند؛ اما وقتی پای روابط عاطفی به میان بیاید، داستان کمی فرق میکند. غر زدن، کوتاه نیامدن یا بدخلقی کردن مسیری حتمی به سوی جهنم خانوادگی است، پس یک زن آلفا دقیقا چگونه میتواند ملایمتر یا مثل زنان بتا رفتار کند؟
سوزان ونکر عقیده دارد بیشتر مردان دوست دارند با زنان مهربانی ازدواج کنند که به آسانی راضی میشوند. منظور این نیست که در جست وجوی زنان توسری خور هستند یا زنانی را ترجیح میدهند که طرز تفکر و زندگی شخصی ندارند. این یک اشتباه رایج درباره زنان بتاست. زن بودن به معنی بیهویت بودن و چسبیدن به همسر نیست.
جامعه زمان زیادی صرف میکند تا به اعضای خود بیاموزد خودشان را همان طور که هستند بپذیرند، طوری که انگار به هیچ تغییری نیاز ندارند؛ اما این کتاب به زنان آلفا کمک میکند تا بتوانند بتای درونی خود را بیدار کنند و بار دیگر زنانگی خویش را در اختیار بگیرند.
برخی نظرات دربارهی کتاب راهنمای زنان آلفا:
- سوزان ونکر راهنمایی جدید برای ازدواجی شاد نوشته است. زنان آلفا هدف اصلیاند؛ اما راز نهفته در این کتاب به همه زنان مربوط میشود. سوزان با این راز زندگی کرده است. او برای این کتاب مطالعه کرده است و چشماندازها و پندهایش زندگیهای بسیاری را نجات میدهد. من عاشق اشتیاق او به زندگیام و مطمئنم تو نیز همین حس را خواهی داشت. «دکتر اسکات هالتزمن»
- سوزان ونکر به زنان میگوید به جای اینکه در خانه ریاست کنند، شریکی کامل برای همسرانشان باشند. «دکتر جاون تاوزند»
- کتابی خردمندانه و چالشبرانگیز برای زنانی که آموختهاند به هر قیمتی مستقل باشند یا زنانی که از مردان و ازدواج رنجیده خاطر شدهاند. سوزان زندگی خود را مثال میزند تا نشان دهد زنها به تغییری کوچک نیاز دارند تا در زندگی با مردان به تفاهم برسند. اگر زنی هستی که احساس میکنی در امور کاری موفقی، اما در امور عاطفی به مشکل خوردهای، دیگر جستوجو نکن، زیرا این کتاب پاسخ سؤالهای توست. «سوزان پیج»
- سوزان ونکر نشان میدهد آلفا بودن با عشق و هماهنگی تفاوت ندارد. «دکتر شاون تی اسمیت»
در بخشی از کتاب راهنمای زنان آلفا میخوانیم:
همه چیز از سُس اِستیک شروع شد. داشتم آخرین ظرفهای روی میز ناهارخوری را جمع میکردم که متوجه شدم زیر صندلی همسرم یک شیشه سس استیک قرار دارد. طبیعتاً برایم عجیب بود که شیشه سس روی زمین باشد، بنابراین وارد آشپزخانه شدم. همسرم در حال شستن ظرفها بود. از او پرسیدم: «شیشه سس روی زمین چیکار میکنه؟» پاسخ داد: «هیچوقت از اینکه به غذام سس بزنم، خوشت نمییاد.»
همان لحظه فهمیدم چه شخصیتی پیدا کردهام: کسی که حرکات همسرش را موبهمو مدیریت میکند تا حدی که مجبور میشود شیشه سس را زیر صندلیاش پنهان کند تا بتواند شام کوفتیاش را با آرامش بخورد.
همسرم اسم من را «پلیس چهارراه» گذاشته بود. درواقع خیلی مؤدبانه میگفت من به او دستور میدهم چه کاری را چگونه و کجا انجام بدهد. هیچ مردی چنین زنی را نمیخواهد؛ اما همسرم به طورخاصی اصرار داشت به این نوع زندگی ادامه دهد. او فرزند طلاق و از شش خواهر و برادر دیگرش کوچکتر بود (با بچههای پیش از خودش هفت سال فاصله سنی داشت). همسرم در کودکی زمان زیادی را تنها سپری کرده و درنتیجه بسیار مستقل بود. او همچنین یک مرد است، چیزی که در آن لحظه متوجه گستره معنایی آن نبودم. فقط میدانستم نمیتوانم هیچ حرفی به همسرم بزنم چه کار کند، چه بگوید، چه بپوشد و هیچ چارهای جز پذیرش این مسئله نداشتم.
فهرست مطالب
نظرات دیگران درباره این کتاب
یادداشت نویسنده
مقدمه مترجم
مقدمه: مجموعه جدید ابزارها
فصل اول: پرچم سفید را تکان بدهید
فصل دوم: تصمیم بگیرید بمانید
فصل سوم: رقص را یاد بگیرید
فصل چهارم: زنانگی خویش را در اختیار بگیرید (بتای درونی خود را بیدار کنید)
فصل پنجم: به دلیل خدمت، خدمت کنید
فصل ششم: هیچ توقعی نداشته باشید
فصل هفتم: از پول همانند سلاح استفاده نکنید
فصل هشتم: پاسخ منفی ندهید
فصل نهم: کمتر صحبت کنید تا حرفهای بیشتری بزنید
فصل دهم: به اتاقخواب هم فکر کنید
سخن پایانی
بایدها و نبایدهای زنان آلفا
قدردانی
سؤالهای مطالعه گروهی
مصاحبه با نویسنده
درباره نویسنده