نویسنده موضوع: برداشت قدم نهم (دفعات بازدید: 20651 بار)
دوستان لطفا برداشت ها و تجربیات خودتون پیرامون قدم نهم را در اینجا مشارکت کنید....با سپاس
خارج شده است
براي بدست آوردن چيزي كه تاكنون بدست نياورده اي ، بايد كسي شوي كه تاكنون نبوده اي.
"گابريل گارسيا ماركز"
ممكن است كسي را اشتباه زنداني كنند ولي اشتباهي ازاد نمي كنند.به راستي كه حكمتي در ازادي ما بوده است و چه زيباست اين حس مقدس...
سپاسگذاری
خوب با سپاس از دست اندرکاران سایت که قدم 9 رو هم برای مشارکت آماده کردن
خیلی ممنون دوستان
راستش من به قدم 9 که رسیدم عملا ایست خوردم
چون هنوز بسیار رنجش میگرفتم از دیگران و با این شرایط اصلاح روابطم واسم میسر نبود
چون هنوز یه رفتار کوچیک که از اطرافیان میدیدم که برخلاف میلم بود رنجش میگرفتم و می رفتم تو لاک دفاعی
یا تمایل به قطع رابطه پیدا می کردم یا تمایل به تلافی و واکنش
یا حداقل با رنجشی که تو دلم نگه می داشتم میخواستم به خودم یا طرف ثابت کنم که لیاقت من برخوردی که با من کرده نبوده
یعنی هنوز رنجش واسم یه جور وسیله دفاعی بوده برای دفاع از شان خودم یا برای مجازات کردن طرف مقابلم با قهر و بی محلی و نادیده گرفتن و نپذیرفتن و عشق ندادنی که بعد از رنجش میاد
به همین خاطر با مشورت راهنما به این نتیجه رسیدم که هنوز آمادگی برای انجام قدم نه رو ندارم
اما با مطالعه بیشتر نشریات به خصوص کتاب بنفش
به این نتیجه رسیدم که این یک مانع طبیعی در مسیر بهبودیه
و هیچ کس بعد قدم 4 از شر رنجش گرفتن راحت نمیشه و در ابتدای قدم 9 نیاز به یک کار جدی هست برای رهایی از رنجش ها و رسیدن به بخشش
البته اهمیت این مسئله بیشتر در اصلاح و ضعیت و رفتار و ماهیت واقعی روابطمونه
وگرنه برای جبران خسارت مالی که یک طرفه فقط ما خسارت زدیم
که رنجشی نداریم که بخواد مانع جبران خسارت بشه و روی اون قسمتهای قدم 9 میشه کار کرد
ولی در قسمت اصلاح روابط آشنا شدن با فرایند التیام و بخشودن و رها شدن از رنجشها و تجربه پیدا کردن در اون یک نیاز اولیه محسوب میشه
به همین خاطر به توصیه راهنما شروع به مطالعه کتاب بخشودن کردم
نوشته سیدنی سیمون و ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات درسا
و با آگاهی هایی که پیدا کردم و تطبیق اون با تجربیاتم و جراحی های روحی که خدا در روحم انجام میده یک مقدار تجربه از بخشودن و رها کردن رنجشها پیدا کردم و آمادگیم در این زمینه بیشتر شد
اما میخوام کمی سلولی تر روی این بخش از بهبودیم کار کنم
چون برای بهبود ماهیت واقعی روابطم که هدف اصلی قدم 9 هم همینه ضروریه
حالا در ادامه با مطالعه بیشتر کتاب بخشودن سعی میکنم تجربیاتم در این زمینه رو هم در ادامه مشارکت کنم
بازهم تشکر میکنم از مسئولین سایت واقعا خوشحال شدم از اینکه دوباره این ابزار هم برای بهبودی مهیا و قابل استفاده شد و منم به عنوان یک عضو میتونم استفاده کنم
« آخرين ويرايش: 15 ژوئیه 2014، 10:14:12 am توسط مجتبا »
خارج شده است
جبران خسارت
چندروز پيش رفتيم يه جايي
اومديم ماشين رو پارک کنيم يه بنده خدايي اومد گفت
اينجا پارک نکنين جلوي ملک ماست
منم طبق عادت نقص حق به جانب بودنم فعال شد و گفتم
اينجا که خرابست کو سندت ؟
و شروع کردم به کل کل با طرف
بعد از کمي کل کل کمي قانع شدم وگفتم باشه مي رم وسائلم ميزارم ميام ماشين رو جابه جا ميکنم
اومدم که برم طرف گفت هر بلايي سر ماشينت اومد تقصير خودته
و اين دفه نقص ترس فعال شد و خواستم با پرخاش کنترلش کنم که تهديد نکنه
و سرش داد زدم تو مگه زبون آدم حاليت نميشه
بعد از حرف خودم وعاجز بودنم حالم گرفته شد
احساس پسرفت روحاني و مديون شدن کردم
ديدم راهي نداره بايد نقص راحت طلبي و بي قانوني رو رها کنم و تن به خواسته طرف بدم و ماشين رو بردارم
قدم 6 ميگه بايد مسئوليت اشتباهت رو بپذيري
و هرکاري که من از اول داشتم مي کردم براي فرار از اين بود که پارک کردنم اونجا اشتباه بوده
خلاصه رفتم ماشين رو جابه جا کردم و باز آروم نشدم ديدم رشد روحانيم وابسته به جبران خسارت از اون بنده خدا بود هر چند که اون هم اصلا ملاحظه نمي کرد اما سلامت و رشد روحاني من وابسته به جبران سهم و نقش خودم بود
و رفتم دست بدم و گفتم آقا من اگه بد صحبت کردم عذر ميخوام حق با شما بود
ولي طرف دست نداد گفت همينکه فهميدي کافيه
ياد قدم 9 کتاب افتادم که ميگه ما فقط سهم خودمون رو در جبران خسارت انجام ميديم و طرف مقابل رو کنترل نمي کنيم که حتما در اون لحظه ما رو ببخشه يا رفتار مناسبي با ما داشته باشه
شايد طرف نياز به زمان داشته باشه يا شايد طرف اصلا روحيه معنوي نداشته باشه
ولي ما براي رهايي خودمون و بازيابي سلامت روحانيمون و ادامه رشد روحانيمون اقدام به جبران سهم خودمون مي کنيم
« آخرين ويرايش: 28 ژوئیه 2014، 08:00:10 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
هدف قدم 9 بازيابي و حفظ آرامش خود ماست
امروز يه خورده دير رسيدم سرکار و همکارم موقع تعويض شيفت معطل شد
دقيقا دو هفته پيش هم اون منو همينقدر معطل کرده بود
با خودم گفتم اگه گله کرد بهش ياداوري ميکنم دفه قبل رو که خودش دير کرده بود
اما بهبودي امروزم بهم گفت ما ديگران رو مجازات نميکنيم و قدم 9 ميگه بخشش يعني اينکه ما مسئول مجازات ديگران نيستيم
پس دفه قبل هرچي بوده ربطي نداره که من بخوام با تاخيرم اون رو مجازات کنم پس
من امروز دير اومدم و بابت سهم خودم جبران خسارت ميکنم
تا روحم درآرامش و احساس پاکي باشه
پس قبل از اينکه برسم سر کار يک اس ام اس دادم که با عرض معذرت من امروز کمي ديرتر ميام
وقتي هم رسيدم همکارم گفت مثل اينکه خيلي بهت خوش گذشته که انقدر ديرمياي
اما من اصلا مساله دير اومدن دفه قبل اون رو پيش نکشيدم و فقط تمرکز کردم روي سهم خودم که با تاخيرم بهش خسارت زده بودم و گفتم آره حقش بود زودتر راه مي افتادم
بعد اونم گفت شوخي کردم ناراحت نشي منم خنديدم وواسم مهم نبود
مهم اين بود که من در آرامش بودم
اتفاق امروز براي من يه تجربه جديد از بخشش هم بود
بخشش يعني ما مسئول مجازات ديگران نيستيم
« آخرين ويرايش: 08 اوت 2014، 08:59:50 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
کند شدن یا متوقف شدن در مسیر قدم کار کردن
راستش یه مدتی بود حالم خیلی بد بود فکر میکردم چون راهنمام زیاد در دسترس نیست حالم بده و
از راهنما رنجش داشتم و حتی به فکرم رسید راهنمام رو عوض کنم و راهنمایی بگیرم که وقت بیشتری برای من داشته باشه
راستش قبل از اینکه راهنما رو عوض کنم گفتم با خودت صادق باش !کاری رو که راهنما گفته انجام دادی ؟
راستش من لیست قدم 8 رو نوشتم و راهنما گفته بود برای شروع یکی از موارد خسارت رو بیار تا بشینیم نحوه جبران خسارتش رو مشخص کنیم
اما من چسبیده بودم به کتابی کمکی برای قدم 9 و کاری که راهنما گفته بود رو پشت گوش انداختم .نتیجه این شده بود
که لیست خسارات قدم 8 جلوم باز بود و احساس گناه داشتم نابودم میکرد اما عملا نحوه جبران خسارت و قدم 9 رو دنبال نمیکردم تا از احساس گناه خلاص بشم واسه همین حالم انقدر بد بود
با خودم گفتم به حرف راهنما گوش کن و امشب که میخوای زنگ بزنی یک مورد خسارت رو مطرح کن و باز با خودم گفتم اون موردی رو مطرح کن که بیش از بقیه باعث احساس گناه و بی ارزشی و ناامیدیت میشه
و در ادامه وقتی زنگ زدم به راهنما همین کار رو کردم و راهنما هم به لطف خدا یک روش جبران خسارت عملی و جالب جلوی پام گذاشت که هنوز تو کِیفم
و بعد از اون تماس شروع به اجرا کردم و واقعا حالم خوبه
نتیجه اینکه هر بار که در مسیر بهبودی قدم کار کردنم کند شده یا متوقف شده حالم به شکل غیر طبیعی بد شده و حال نا امیدی و افسردگی پیدا کردم
البته به خیال خودم در این فاصله داشتم قدم کار میکردم اما به شکلی که خودم صلاح دونسته بودم یعنی مطالعات جانبی نه به شکلی که راهنما ازم خواسته بود دنبال کنم
پس هر چند در ظاهر داشتم قدم کار میکردم اما عملا قدم کار کردنم متوقف شده بود و علت حال خرابم همین بود
« آخرين ويرايش: 11 اوت 2014، 01:55:50 am توسط مجتبا »
خارج شده است
جبران خسارت از خود به خاطر نقص ایده آل گرایی ونقاب زدن
من قبلا فکر میکردم آرامش در ایده آل بودنه و با تلاش و زور زدن برای ایده آل بودن و ایده آل نشون دادن شخصیتم به دیگران خیلی خودم رو اذیت میکردم
اما در مسیر بهبودی چیز دیگه ای رو تجربه کردم
من به این نتیجه رسیدم که آرامش و آزادی و پذیرفته شدن در گرو خود بودنه نه ایده آل بودن
به همین خاطر یه مدتیه که هوشیار تر شدم نسبت به اینکه سعی کنم خودم باشم و با شخصیت واقعیم تو انجمن و اجتماع ظاهر شم
و سعی نکنم شخصیت کامل و بی عیب و نقص و قابل توجهی از خودم نمایش بدم
خداروشکر واقعا آرامشم بیشتر شده چون وقتی داری چهره واقعیت رو نشون میدی انرژیت آزاده برا ی رشد کردن
اما وقتی سعی میکنی چیزی غیرواقعی از خودت نمایش بدی انرژیت صرف پنهان کردن خود واقعیت میشه و مدام در ترس و استرس رو شدن شخصیت واقعیت هستی
شخصیتی که رشد زیادی نکرده
اما امروز من با همون خود واقعیم در انجمن و اجتماع ظاهر میشیم یعنی شخصیتی که رشد زیادی نکرده اما تمایل و تلاش زیادی برای رشد داره
آرامش و آزادی در خود بودنه نه در ایده آل بودن
در این لحظه من با خود بودن از خودم جبران خسارت میکنم
« آخرين ويرايش: 11 اوت 2014، 02:10:06 am توسط مجتبا »
خارج شده است
جبران خسارت یعنی اصلاح رفتار
امروز بچم رو بردم دستشویی سرپاش گرفتم
به جای اینکه جیش کنه هی بازی میکرد و منم کمرم درد گرفته بود
وقتی زبون خوش جواب نداد شروع کردم با صدای بلند و دعوا کردن
که دیدم حال بچم گرفته شد
یه ترازی گرفتم دیدم اون بچست کارش بازیه و من پدرم کارم فرزند پروریه
اون داره کارش رو درست انجام میده اما من نه
دیدم اگر کمرم درد میکنه به خاطر اینه که با کمر غوز خم شدم و این تقصیر بچه نیست
نقص خودمه که اصول خم شدن صحیح رو رعایت نکردم
در اصل من باید با کمر صاف خم میشدم اما اینکار رو نکردم و حالا که کمرم دردگرفته دارم میندازم گردن بازی کردن بچم و اونو دعوا میکنم
خوب قدم 9 میگه اصلاح رفتار پس دعوا کردن بچم رو رها کردم
گفتم یا درست خم شو و بچه رو سرپا بگیر یا ولش کن خودش بره جیش کنه
گزینه دوم رو انتخاب کردم و ولش کردم رفت و بعد یکم بازی کردن جیشش رو کرد
خداوندا به خاطر خرد قدمها بی نهایت سپاسگذارم
« آخرين ويرايش: 11 اوت 2014، 03:21:49 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
جبران خسارت یعنی اصلاح رفتار
چندروز پیش تو محل کار و تو جلسه در مورد مشکلی باید همه صحبت میکردیم
من در گذشته میگفتم من نظری ندارم یا مشکلی ندارم
چون با خودم میگفتم بقیه هستن اعتراض میکنن
در واقع به خاطر راحت طلبی و دوری از تنش سهم خودم در اعتراض رو انجام نمیدادم
و خودم رو می کشیدم کنار تا بقیه اعتراض کنن منم از نتایجش بهره مند بشم
تازه متوجه این وضع شدم
درحالیکه قبلا من فکر میکردم که من برخلاف بقیه دارم مدارا می کنم و بقیه از کنترل کردن یا سخت گیری یا خودخواهیشونه که اعتراض به چیزی میکنن
در حالیکه امروزم متوجه شدم که من برای راحت طلبی و دوری از تنش به چیزی اعتراض نمی کنم در عوض تو مشکل غرق میشم و غیر قابل اداره میشم
خلاصه سعی کردم منم به سهم خودم با احساسات و تنش ناشی از اعتراض رو برو بشم و اعتراض کنم
واین تغییر رویه یعنی جبران خسارت
در حالیکه تو جلسه همه داشتن ناراحتی و تنش ناشی از اعتراضشون رو تجربه میکردن من داشتم با ماسک پوزخند و خنده احساس اضطرابم رو می پوشوندم و داشتم فکر میکردم که اونا چقدر ضعیفن که در گیر اضطراب شدن در حالیکه وقتی به درونم نگاه کردم دیدم منم اضطراب دارم اما دارم با خنده مخفی و سرکوبش می کنم
خدارو شکر که در مسیر بهبودی هستم و هرروز چیزای جدیدی در مورد خودم یاد میگیرم
« آخرين ويرايش: 15 اوت 2014، 03:12:36 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
یک اتفاق روحانی در جبران خسارت غیر مستقیم
یکی از جبران خسارتهای غیر مستقیم من این بود که به مدت معین افرادی را که منتظر سواری بودند سوار میکردم و تا جایی که در مسیرم بود رایگان میرسوندم
البته فقط افراد کم خطر نه جنس مخالف یا افراد با ظاهر خطرناک
از وقتی این کار رو شروع کردم هم حال روحانی جالبی رو تجربه می کنم هم رشد روحانی بهتری دارم مثلا نواقصم کمرنگ تر شده و به خصوص احساس عزت نفس بیشتری دارم
ضمن اینکه اتفاقات روحانی خاصی هم واسم می افته
مثلا یه آقایی یخ دستش بود سر ظهر سوارش کردم گفت خدا خیرت بده اینا رو میریزم تو کلمن واسه مردم میزارم جلوی مغازم
یعنی اون هم در حال خدمت بود
و جالب تر اینکه گفت من مغازه اسباب بازی و عروسک دارم و حراج کردم اگر چیزی لازم داری بیا
منم گفتم نه ولی دنبال تخت و کمد بچه می گردم واسه بچم
گفت اتفاقا همسایم داره اونم حراج کرده نصفه قیمت
آدرس رو ازش گرفتم و رفتم و اتفاقا پسند کردم و تختو کمد رو به نصف قیمت خریدم و این یکی از قشنگ ترین خاطرات روحانی قدم نه من بود و قشنگ تر ازاون احساسی بود که از توجه خدا تجربه کردم که آره خدا برای منم برنامه داره
خارج شده است
جبران خسارت غیر مستقیم
یکسری از خسارتهایی که من زدم به تشخیص راهنما نباید به شکل مستقیم جبران می شدن چون احتمال خسارت جدید زیاد و بعضا حتمی بود به همین خاطر راهنما تشخیص داد که به شکل غیر مستقیم جبران بشه
و پیشنهاد راهنما این بود که یکسری خدمتهایی رو مشخص کنم و برای هر کدوم از خسارتهام یک یا چندتا خدمت در محدوده زمانی مشخص از طرف فرد خسارت دیده انجام بدم
یعنی با این نیت که اثرات اون خدمت برسه به فرد خسارت دیده
خدمت هایی که برای جبران خسارت غیر مستقیم انتخاب کردم به صورت زیر بود
رهجو گرفتن
خدمت در گروه مثلا خدمت نشریات
سوار کردن عابران در مسیرم به محل کار یا برگشت (البته نه از جنس مخالف
هفته ای یکبار برم حرم امام رضا و با ماشینم یک زائر رو به مقصدش برسونم
سه ماه یکبار مراجعه به سازمان انتقال خون و خون دادن در بازه زمانی مشخص
آب دادن باغچه جلوی منزل چون پارکینگ آپارتمان ما شیر آب هنوز نداره و روزی 2تا 4 لیتری میبرم آب میدم
صدقه دادن،انفاق کردن ،روزه گرفتن، زیارت کردن ،ذکر گفتن ،قرآن خوندن و هدیه ثوابش به طرف خسارت دیده
خیرات شب جمعه برای اموات و هدیه ثوابش به فرد خسارت دیده از خودم که سودش سه طرفه میشه
نون داغ گرفتن برای صبحانه همکارام
سرویس دادن به تازه وارد
مشارکت تجربیاتم در وبلاگ و اینترنت
غذا دادن به حیوانات در زمستان
و غیره
واقعا تجربه زیبایی از جبران خسارت غیر مستقیم قدم نه دارم
چون با نوشتن لیست خسارتهای قدم 8 مونده بودم تو احساس گناه و حسرت
اما در قدم نه دیدم نیاز نیست در احساس گناه و سرزنش بمونم بلکه قدرت و ابتکار عمل دست منه و می تونم با جبران خسارت غیر مستقیم در جهت بازیابی روحم و احساس پاکیم و خیر رسوندن به فرد خسارت دیده اقدام کنم
خدارو چه دیدی ممکنه فرد خسارت دیده بواسطه ثوابی که بهش هدیه می کنم تراز اعمالش بالا بره و خدا هدایت ویژه ای بهش برسونه
خدایا به خاطر خرد و ابزارهای قدم نه بی نهایت ازت سپاسگذارم
« آخرين ويرايش: 21 اوت 2014، 12:39:01 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
9- چگونه ممکن است از خودم جبران خسارت کنم ؟
از قدم اول با شروع کارکرد قدمها و زندگی به سبک برنامه درواقع جبران خسارت از خودم و بازیابی جسم و روح و روان و زندگی ام شروع شده است .
و از آنجایی که ما هرگاه به کسی خسارت می زنیم درواقع اول به روحانیت خودمون و شفافیت و پاکی روح خودمون خسارت وارد میشه
با شروع قدمها که خسارات ما شروع به کاهش می کند و با انجام قدم 9 که خسارات گذشته را هم جبران می کنیم
و با قدم 10 که به محض اشتباه و خسارت آنرا جبران می کنیم در واقع از آثار خسارت به روح خودمان جبران خسارت میکنیم
« آخرين ويرايش: 21 اوت 2014، 09:57:54 am توسط مجتبا »
خارج شده است
حال من در قدم 9
نویسنده: مجتبی - ۱۳٩۳/٦/۳
من دوسه مورد جبران خسارت مستقیم دارم باقیش غیر مستقیمه
هنوز جبران خسارت مستقیم رو شروع نکردن اما از وقتی جبران خسارت غیر مستقیم رو به صورت خدمت کردن به نیابت از فرد خسارت دیده شروع کردم خیلی حالم خوب شده
یکی از جبران خسارتهام اینه که کم کاری رو با کار کردن با عشق اصلاح کنم
یه موقع هایی تو محل کار بی حالی میاد سراغم بعد یاد حرف راهنما می افتم که میگه اصلاح رویه و جبران خسارت از کار با عشق کار کردنه
بعد یه دفه انرژی میگیرم و احساس ارزشمندی میکنم و یه انگیزه خوب برای کار کردن پیدا میکنم .اینکه با عشق کار کردن یعنی من ارزشمند میشم بنده خدا میشم و درحال انجام خواست خدا میشم و خلا درونیم با خدا پر میشه
---------------
امروز میفهمم که بی عدالتی فقط یک توهمه
این که دیگران با رفتارشون حال ما رو بد کنن واقعا بی عدالتیه
ولی همچین چیزی وجود نداره
این یک توهمه
هیچ کس نمی تونه با رفتارش حال مارو بد کنه
از وقتی به محض خطا اقرار میکنم متوجه این مطلب شدم
هرجا حالم بدشده به خاطر این بوده که خواستم با اراده شخصیم از خودم مراقبت کنم
مثل غرور و پرخاش و کل کل و بددهنی و تشر و دعوا و جروبحث و یکی بدو
اما وقتی وای میستم طرف بهم خسارت میزنه اما من از نواقص استفاده نمی کنم دیدم خسارت میبینم اما حالم بد نمیشه
خارج شده است
اصلاح زندگی—قدم نهم 3 شهریور
نویسنده: مجتبی - ۱۳٩۳/٦/۳
«از ویرانی گذشته خود رهایی پیدا کردهایم.»
کتاب پایه
v
وقتی قدم نهم را شروع میکنیم، به مرحله هیجانانگیزی در بهبودی رسیدهایم. آسیب وارد شده به زندگی ما چیزی بود که بسیاری از ما را به درخواست کمک رهنمون داشت. اکنون فرصت داریم این ویرانی را برطرف کنیم، گذشته خود را جبران کنیم و زندگیمان را اصلاح نماییم.
وقت و تلاش زیادی را صرف آماده شدن برای این قدم کردهایم. وقتی به NAآمدیم، رویارویی با ویرانی گذشته خود شاید آخرین کاری بود که میخواستیم انجام دهیم. انجام این کار را به طور خصوصی با تهیه ترازنامهای شخصی آغاز کردیم. سپس، گذشته خود را جهت بررسی دقیق برای چند فرد مورد اعتماد و منتخب آشکار ساختیم: خود، نیروی برتر خود و یک فرد دیگر. به کمبودهای خود، منبع بیشتر آشفتگیهای زندگی خود نگاهی انداختیم و درخواست کردیم همه این نواقص شخصیتی برطرف شود. سرانجام جبران خسارتهای مورد نیاز برای اصلاح همه خطاهای خود را فهرست کردیم و برای انجام آنها تمایل پیدا کردیم.
اکنون فرصت جبران خسارت و رهایی یافتن از ویرانی گذشته را در اختیار داریم. هر کاری که تا به حال در NAانجام دادهایم، ما را به اینجا سوق داده است. در این مقطع از فرآیند بهبودی، قدم نهم دقیقاً همان چیزی است که مایل به انجام آن هستیم. با قدمهای دوازدهگانه و کمک نیرویی برتر، آوارهایی را که مدتهای زیادی در سر راه پیشرفت ما قرار گرفته، کنار میگذاریم؛ آزادی لازم برای زندگی را به دست آوردهایم.
v
فقط برای امروز: فرصت اصلاح زندگی خود را غنیمت میشمارم. رهایی از ویرانی گذشته خود را تجربه میکنم.
خارج شده است
یک مثال از جبران خسارت غیر مستقیم
نویسنده: مجتبی - ۱۳٩۳/٦/٢
مثلا آقای ایکس
برای جبران خسارت غیر مستقیم کارهای زیر رو به نیابت از اون شخص انجام میدم با این امید که خدا روح من رو از آثار اون خسارت پاک کنه و فرد خسارت دیده رو هدایت کنه و از آثار معنوی اون کارها بهرهمند کنه :
1.قرائت یک صفحه قرآن و هدیه به آقا امام رضا ع
2.صدتاصلوات هدیه به آقا امام زمان ع
3.خدمت در گروه مثلا خدمت نشریات یا خزانه دار یا منشی یا ...
4.خدمت به یک رهجو
5. سرویس به تازه وارد به مدت 3 ماه
6.رساندن یک زائر از حرم به مقصدش رایگان
7. اهدائ یک واحد خون به سازمان انتقال خون
8. مسافر کشی رایگان در مسیر رفت و آمد به محل کار تا یکماه
9. خرید نون داغ برای صبحانه همکاران تا مدت یک هفته
بسته به میزان خسارت تعداد مواردی که انتخاب می کنم کم و زیاد میشه
« آخرين ويرايش: 25 اوت 2014، 10:23:12 pm توسط مجتبا »
خارج شده است
تجربه رهایی از احسا گناه و بی ارزشی در قدم 9
نویسنده: مجتبی - ۱۳٩۳/٦/٢
در قدم 9 خیلی از چیزایی که آرزوش رو داشتم داره برآورده میشه مثل رهایی از احساس گناه و احساس بی ارزشی
مثل یک زندگی مفید و با اثر مثبت در عالم هستی
من قبلا خیلی جاها مرده بودم و از حقم دفاع نمی کردم چون خسارتهایی که می زدم و زده بودم من در موضع ضعف قرار میداد
اما در قدم 9 با اصلاح رفتار و توقف خسارت و با جبرا خسارات گذشته امروز سرم رو بالا میگیرم و تو چشم مردم نگاه می کنم و از حقم دفاع می کنم
و البته این مساله واسم رشد روزافزونی داره همینطور عزت نفسمو حال خوبم هر روز بیشتر میشه
خارج شده است