دیوانگی خطرناک، مرگِ دلخراشِ ناشی از خودکشی و قتلِ بدون دلیل تصویر رایجی است که رسانهها از بیماری اسکیزوفرنی ساختهاند. اغلب افراد کلمهی اسکیزوفرنی را با خشونت هم ارز دانستهاند و با اغراق از آن سخن میگویند. روان گسیختگی یک اختلال روانی است که که در آن بیمار بدون آنکه از بیماریاش آگاهی داشته باشد، ارتباط خود با واقعیت را از دست میدهد. برای شناخت این بیماری مطالعات گستردهای از عهد باستان تا اکنون صورت گرفته است. کتاب اسکیزوفرنی در ابتدا به بیان تاریخ این بیماری پرداخته است و در ادامه مفهوم و عوامل تاثیرگذار بر آن را به مخاطب معرفی میکند.
دربارهی کتاب اسکیزوفرنی
کتاب اسکیزوفرنی یک راهنمای مصور برای شناخت اختلال روانی اسکیزوفرنی است. کریستوفر فریث روانشناس و استاد برجسته در کالج دانشگاه لندن به همراه ایو جانستون این کتاب را به نگارش در آورده است. آن دو کتاب اسکیزوفرنی را در 8 فصل مجزا نوشتهاند و در انتها منابع بیشتری برای مطالعه به علاقمندان این حوزه پیشنهاد داده اند. فصل اول این کتاب تحت عنوان «تجربهی اسکیزوفرنی » به تجربیات بیماران مختلف اختصاص دارد و به شکل مختصر تاریخچهی این بیماری را توضیح میدهد. «مفهوم اسکیزوفرنی»، «کارکردهای ذهنی در اسکیزوفرنی»، «اسکیزوفرنی، داروها و مواد محرک»، «عوامل زیستی»، «عوامل محیطی»، «درک نشانههای اسکیزوفرنی» و «اهمیت اسکیزوفرنی» فصول دوم تا هشتم این کتاب را تشکیل میدهد. نویسندگان در توضیحات هر فصل تلاش کردهاند با بیان مثالهایی واقعی از بیماران مختلف مباحث متعدد را به روشنی توضیح دهند. آنها در این مسیر از تصاویر مرتبط، جدول و نمودارهای علمی بهره جستهاند که به این ترتیب در انتقال مفاهیم کمک شایانی به مخاطب خواهد کرد. از این نظر میتوان این کتاب را یک اثر شاخص به شمار آورد.آرش طهماسبی کتاب اسکیزوفرنی را به فارسی برگردانده است. این کتاب 248 صفحهای در سال 1389 توسط نشر ماهی به بازار عرضه شد.
اسکیزوفرنی را بهتر بشناسیم
دلایل زیادی برای شناخت و مطالعهی این بیماری وجود دارد. این بیماری جامعه را با مسائل بنیادینی روبهرو میکند که به کل جامعه ارتباط دارد. روان گسیختگی، اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی همگی به یک بیماری اطلاق میگردد. این نوع از اختلال روانی به معنای گم شدن مرزهای واقعیت و توهم در ذهن بیمار است. این بیماری در تمام کشورها و فرهنگها وجود دارد.اسکیزوفرنی علاوه بر رنج، هزینهی سنگینی را به بیمار، خانواده و دولتها تحمیل میکند. این اختلال ریشه در دل تاریخ دارد و از دیرباز با انسانها همراه بوده است. در عهد باستان طبقهبندی مشخصی برای بیماری روانی وجود نداشت. جنون و شیدایی نام کلی است که بر بیماریهای روانی در آن روزگار نهاده بودند. اما در حال حاضر تعریف هر یک از آنها با یکدیگر کاملا متفاوت است.
توهم و دگرگونیهای رفتاری یکی از بارزترین علائم این بیماری است. توهم میتواند هر 5 حواس را درگیر کند اما شایعترین نوع آن، توهمات صوتی است. درچنین شرایطی بیمار صداهای مختلفی را میشنود که به او فرمان میدهد. توهمات تصویری، پندارهای بیهوده و صحبتها بی هدف و بی معنی همگی از علائم این بیماری است. درصورتیکه که بیمار بخواهد به این توهمات واکنش دهد و فرمان آنها را اجرا نماید ممکن است شرایط خطرناکی به پدید آید و بیمار به خود یا دیگران آسیب برساند.
بیماران اسکیزوفرنی غالبا به بند کشیده میشود. روانشناسان اینکار را برای جلوگیری از آسیب رساندن بیمار به خود و دیگران و کاهش خشونت انجام میدهند. اگرچه رابطهی کمی بین اسکیزوفرنی و خشونت وجود دارد اما همین مقدار اندک معنادار است و نمیتوان از آن چشم پوشید. برای کنترل خشونت بیماران باید به شرایط روانی آنها آگاه بود. بیمار زمانی به خشونت میپردازد که از تهدید شدگی و کنترل شدگی در عذاب باشد. در چنین شرایطی بیمار خیال میکند دیگران قصد آسیب رساندن به او را دارند.
در نیمهی دوم قرن بیستم پیشرفتهای قابل توجهی در درمان این بیماری صورت گرفت و تاثیر چشمگیری بر روند درمان داشته است. عملکرد داروهای اسکیزوفرنی از طریق مسدد دکردن گیرندههای دوپامین است. این داروها به گیرندههای دوپامین متصل میشود و مانع از تحریک آنها توسط دوپامین میگردد. با کاهش تحریک دستگاه دوپامینی، توهمات و هذیانهای مبتلایان اسکیزوفرنی کاهش مییابد. درمان اسکیزوفرنی اثرات جانبی زیادی را به همراه دارد. گرفتگی عضلانی و کندی حرکت بخشی از این بیماری است. بنابراین با تمام تلاشهایی که صورت گرفته میتوان گفت هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد.
عوامل تاثیر گذار در اسکیزوفرنی
زیستشناسان و روانشناسان دو موضع مختلف دربارهی بیماری اسکیزوفرنی دارد. سالها پژوهش و تحقیق در اینباره بر قدرت عوامل زیستی صحه گذاشته است. برخی از متخصصین وراثت را یکی از علل مهم در انتقال این بیماری عنوان کرده است. احتمال ابتلا به بیماری اسکیزوفری تقریبا یک درصد در کل جمعیت است. حال این درصد در فرزاندانی که دارای پدر و مادر مبتلا به اسکیزوفرنی هستند تا 50 درصد افزایش پیدا میکند. اما تنها عوامل زیستی تعیین کنندهی ماجرا نیستند. عوامل اجتماعی نظیر خانواده و محیط زندگی در ابتلا به این بیماری نقش قابل توجهی دارد. خانوادهی ناکارآمد، استرس، فقر از جمله عواملی است که میتواند باعث تشدید اسکیزوفرنی شود.
در بخشی از کتاب اسکیزوفرنی میخوانیم
عوامل محیطی
عوامل ژنتیکی نقش مهمی در بروز اسکیزوفرنی دارند. اما واضح است که این عوامل همهی ماجرا نیستند و قطعا عوامل دیگری هم در این میان نقش دارند. تلاشها برای یافتن این عوامل دیگر بسیار گسترده بوده و سالهای سال بدون نتیجهی چشمگیری دنبال شده است. این عوامل را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اجتماعی روانی و زیستی (غیر از ژنتیکی).
سابقهی بحث دربارهی نقش احتمالی عوامل اجتماعی/ روانی در بروز اسکیزوفرنی به زمان فروید و روانکاوان دیگر برمیگردد. البته شخص فروید بیشتر به اختلالات روان رنجورانه علاقه داشت تا اختلالات روان پریشانه و عمدتا پیروان او از نظریات روان پویشی برای توجیه روانپریشیهای مختلف استفاده میکردند. بنا به نظریات روان پویشی, انسان موجودی متغیر و بالنده است نه ایستا و بیتغییر و محرک او سائقهایی است که چه بسا خود از وجودشان بیخبر باشد. در نظریات روان پویشی» نگرشهای موجود در خصوص روان پریشی به دو دسته تقسیم میشود: نگرشهای فردمحور و نگرشهای خانواده محور.
آیا استرس موجب بروز مرحلهای از اسکیزوفرنی میشود؟
بررسی بروز روانپریشی در افراد بر اساس نظریات روان پویشی مبتنی است بر تلاش برای تفسیر نشانههایی که بیمار شرح میدهد در بستر آنچه میتوان در باب شکلگیری شخصیت او کشف کرد. فرض اصلی این رویکرد آن است که حوادث هیجانی دردناک منجر به نوعی استرس روانی میشوند که فرد را به مرحلهای ابتداییتر از رشد هیجانی واپس میراند. این واپس روی ممکن است با ظهور نشانههای روان پریشانه همراه باشد. در برخی موارد» فرد برای کنارآمدن با استرس هیجانی پیش آمده سازوکارهای دفاعی اتخاذ میکند. اما در صورت انباشت استرسهای هیجانی، این سازوکارهای دفاعی سرانجام بیاثر میشود و نشانههای روان پریشانه ظهور میکنند. ماهیت دقیق سازوکارهایی که زیربنای این زنجیرهی اتفاقات را تشکیل میدهند معلوم نیست. اما فرض مسلم آن است که برخی حوادث استرسزا موجب بروز روانپریشی میشود. این فرض فرضیههای بسیار آزمون پذیری را به دنبال دارد و بدیهیترینشان اینکه مبتلایان به اسکیزوفرنی، در مقایسه با افرادی که به اين بیماری دچار نمیشوند. در گذشته از استرس هیجانی بیشتری رنج بردهاند. تحقیقات زیادی برای آزمودن این فرضیه صورت گرفته است.