عشق چیست؟ وقتی میگوییم به کسی عشق میورزیم منظورمان دقیقاً چیست؟ آیا همه به یک شکل عشق میورزند و روابط عاشقانه، همه از یک جنس هستند؟
آیا جنس عشق در یک رابطه در طول زمان ثابت میماند؟ یا اینکه به مرور زمان، ماهیت آن تغییر میکند و از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود؟
اینها سوالهایی است که در ذهن بسیاری از ما بوده و هست.
اما رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg یا اشترنبرگ) از دانشمندان مطرح در زمینه روانشناسی شناختی، از کنار این سوالها نگذشت و سعی کرد پاسخ دقیقتری برای آنها پیدا کند؛ پاسخی که امروز آن با نام مثلث استرنبرگ یا مثلث عشق میشناسیم.
مثلث استرنبرگ از چه میگوید؟
در ادامهی این درس، میخواهیم به پاسخ همین سوال بپردازیم. اما فعلاً در حد یک پاسخ کوتاه و مختصر باید بگوییم که رابرت استرنبرگ این مثلث را در سال ۱۹۸۶ در یک مقاله با عنوان یک تئوری مثلثی از عشق (A Triangular Theory of Love) مطرح کرد.
او بر پایهی مطالعات و مقالات قبلی خودش و نیز تعدادی دیگر از نظریه های عشق و عشقورزی، پیشنهاد کرد که میتوان برای عشق، سه مولفهی اصلی در نظر گرفت.
او این سه مولفه را چنین نامگذاری کرد:
- صمیمیت و نزدیکی (Intimacy)
- شور و شوق (Passion)
- تصمیم و تعهد (Decision / Commitment)
استرنبرگ این سه مولفه را سه رأس یک مثلث در نظر میگیرد و آن را مثلث عشق نامگذاری میکند (اگر چه این روزها بیشتر آن را به نام خود وی، یعنی مثلث استرنبرگ میشناسند):
وقتی عشق را به سه مولفهی اصلی تقسیم کنیم، قوت و ضعف هر یک از این عوامل میتواند شکل متفاوتی از عشق را بسازد و بر این اساس میتوان هشت نوع عشق تعریف کرد (هشت = دو به توان سه). کاری که استرنبرگ در مقالهاش انجام میدهد و انواع عشق را در قالب هشت دسته طبقهبندی میکند.
البته او تأکید میکند که عشق را میتوان به شکلهای مختلف و از دریچههای متفاوت نگاه کرد و مثلث عشق صرفاً یکی از مدل های توصیف عشق است. او همچنین توضیح میدهد که میداند خُرد کردن یک پدیده به اجزای آن، میتواند باعث شود که بخشهایی از ظرافتها و پیچیدگیهای آن از دست برود.
در عین حال، او خوشبین است و میگوید که همچنان این مدل سهبخشی میتواند به درک بهتر معنای عشق کمک کند و بسیاری از پدیدههای مرتبط با رابطه عاطفی را توضیح داده و توجیه کند.
اکنون که بیش از سه دهه از عمر مثلث عشق میگذرد و همچنان در کتابها و بحثها و سخنرانیها و مقالات به آن اشاره میشود، میتوان گفت که ادعای استرنبرگ درست بوده و این مثلث، میتواند به درک بهتر عشق و عشقورزی کمک کند.
در ادامه هر یک از این سه بُعد را بررسی کرده و سپس به هشت نوع عشقی که استرنبرگ تعریف میکند میپردازیم.
منظور از صمیمیت (Intimacy) چیست؟
پیام مثلث استرنبرگ برای ما چیست؟
استرنبرگ با مثلث خود به ما کمک میکند که روابط عاطفی خود را بهتر تحلیل کنیم و بفهمیم. او عشق را از یک مفهوم مبهم به یک ترکیب سهگانهی قابلفهم تبدیل میکند و باعث میشود راحتتر بفهمیم که کدام بخش از رابطهی ما جای بهبود دارد.
ضمناً نکتهی مهمی را هم به ما یادآوری میکند: برای عمیقتر شدن و بهتر شدن رابطهی عاشقانه، نمیتوانیم تمام فشار خود را روی یک مولفه بگذاریم. رابطهی عاشقانهی واقعی از ترکیب هر سه مولفه شکل میگیرد.
به عنوان یک مثال ساده، خانوادههایی که احساس میکنند گرمای کافی در رابطهی عروس و دامادشان وجود ندارد و آنها را به بچهدار شدن تشویق میکنند، به اشتباه بر این باورند که با فشار آوردن به مولفهی تعهد (چون بچهدار شدن تعهد در رابطه را بیشتر میکند) میتوانند جای خالی صمیمیت و شوق را پر کنند.
یا زوجی که صمیمیت و همدلی چندانی میانشان وجود ندارد، به جای تلاش برای نزدیکتر شدن در این حوزه، میکوشند با افزایش جذابیت فیزیکی خود برای طرف مقابل، رابطهی خود را تقویت و ترمیم کنند.
گاهی اوقات در مثلث استرنبرگ، Passion را هوس ترجمه میکنند. آیا هوس ترجمهی بهتری نیست؟
استرنبرگ تأکید میکند که جذابیت فیزیکی یکی از محرکهای اصلی Passion است و به همین علت، برخی مترجمان به نتیجه رسیدهاند که هوس میتواند ترجمهی مناسبی باشد. اما او در کنار این تأکید توضیح میدهد که بسیاری از عوامل دیگر که زیرمجموعهی تعهد یا صمیمیت نیستند، در گروه Passion قرار میگیرند. مثلاً اینکه شما کسی را آنقدر دوست دارید که علاقهمندید تابعش باشید و طبق دستور و ارادهی او رفتار کنید.
با توجه به این نکته و مثالهای مشابهی که استرنبرگ مطرح میکند، به نظر میرسد هوس، تمام مفهوم مد نظر را منتقل نکند و «شوق در رابطه» ترجمهی بهتری باشد.
شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشتهاید.
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: ، ، ، ،
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری حمایت اجتماعی به شما پیشنهاد میکند:
سری مطالب حوزه حمایت اجتماعی