به گزارش سرویس قاب نقره برنا، در گذشته برخی از مردم اعتقاد به موضوعی داشتند که آن را مسخ شدن مینامیدند و آن را پدیدهای میدانستند که انسانها به یکباره توسط برخی از نیروهای ماورا تبدیل به حیوانات میشدند. شهید مطهری با تایید این مطلب و عقیده مردم ، آن را واقعی میداند که اسلام آن را تایید کرده است اما در این میان تفاوتی اساسی میان معنی مسخ شدن وجود دارد. آنچه در ادامه میخوانید نظر ایشان درباره این موضوع است.
مسئله مسخ شدن خیلی مهم است. مسخ یعنی چه؟ شنیدهاید كه میگویند در میان امم سالفه مردمی بودند كه در اثر اینكه مرتكب گناهان زیاد شدند، مورد نفرین پیغمبر زمان خود واقع، و مسخ شدند، یعنی به یك حیوان تبدیل شدند، مثلا به میمون، گرگ، خرس و یا حیوانات دیگر. این را " مسخ " میگویند.
حال، این مسخ به چه صورت است؟ آیا "انسانها مسخ شدند". یعنی واقعا حیوان شدند؟ توضیحش را عرض میكنم: یك مطلب مسلم است و آن این است كه انسان اگر فرضا از نظر جسمی مسخ نشود تبدیل به یك حیوان نشود به طور یقین از نظر روحی و معنوی ممكن است مسخ شود تبدیل به یك حیوان شود و بلكه تبدیل به نوعی حیوان شود كه در عالم، حیوانی به آن بدی و كثافت وجود نداشته باشد.
قرآن از «بل هم اضل» سخن میگوید، یعنی از مردمی كه از چهارپا هم پستتر هستند. مگر میشود انسان واقعا از نظر روحی تبدیل به یك حیوان شود؟ بله، چون شخصیت انسان به خصائص اخلاقی و روانی اوست. اگر خصائص اخلاقی و روانی یك انسان، خصائص و اخلاقی یك درنده بود، خصائص و اخلاقی یك بهیمه بود، او واقعا مسخ شده است، یعنی روحش حقیقتا مسخ و تبدیل به یك حیوان شده است. جسم خوك با روح آن تناسب دارد و انسان ممكن است تمام خصلتهایش خصلتهای خوك باشد. اگر انسانی اینگونه باشد، از انسانیت منسلخ شده و در معنی و باطن و نزد چشم حقیقتبین و در ملكوت، واقعا یك خوك است و غیر از این چیزی نیست. پس انسان معیوب، گاهی به مرحله انسان مسخ شده میرسد. ما اینها را كمتر میشنویم و شاید بعضی خیال كنند اینها مجاز است و دیرتر باورشان بیاید، ولی حقیقت است.
شخصی میگوید: با امام زینالعابدین (ع) در صحرای عرفات بودیم. از آن بالا كه نگاه كردم، دیدم صحرا از حاجی موج میزند. به امام عرض كردم: ما اكثر الحجیج. الحمد لله چقدر امسال حاجی زیاد است. امام فرمود: « ما اكثر الضجیج و اقل الحجیج » " چقدر فریاد زیاد است و چقدر حاجی كم است. آن شخص میگوید من نمیدانم امام چه كرد و چه بینشی به من داد و چه چشمی را در من بینا كرد كه وقتی به من گفت حالا نگاه كن، دیدم صحرایی است پر از حیوان، یك باغ وحش كامل كه فقط یك عده انسان هم در لابلای این حیوانها دارند حركت میكنند. فرمود: حالا میبینی؟ باطن قضیه این است.
از نظر اهل باطن و اهل معنی، این مسئله، امری به واضحی این چراغهاست، حال اگر ذهن متجدد ماب بعضی از ما نمیخواهد قبول كند، اشتباه میكنیم. در زمان خود ما افرادی بوده و هستند كه میتوانند حقیقت انسانها را درك كنند و ببینند. انسانی كه مانند یك بهیمه و چهارپا جز خوردن و خوابیدن و جز عمل جنسی فكر دیگری ندارد و فقط در فكر این است كه بخورد و بخوابد و لذت جنسی ببرد، اصلا روحش یك چهارپاست و غیر از این چیزی نیست. واقعا باطن چنین انسانی مسخ شده است، فطرتش مسخ شده است، یعنی خصلتهای انسانی كه درباره آن توضیح خواهیم داد و انسانیت، به كلی از او گرفته شده است و به جای آنها خودش برای خودش خصلتهای حیوانی و خصلتهای بهیمهای و درندگی كسب كرده است.
در سوره مباركه نبأ میخوانیم: «یوم ینفخ فی الصور فتانون افواجا و فتحت السماء فكانت ابوابا و سیرت الجبال فكانت سرابا». در روز قیامت مردم گروه گروه مبعوث و محشور میشوند. مكرر در مكرر پیشوایان دین گفتهاند كه فقط یك گروه از مردم به صورت انسان محشور میشوند. گروههایی به صورت مورچگان، گروههایی به صورت بوزینگان، گروههایی به صورت عقرب ها، گروههایی به صورت مارها و گروههایی به صورت پلنگ ها مبعوث میشوند. چرا ؟ مگر ممكن است خدا انسانی را بیجهت به صورت آنها درآورد؟ آنكه در دنیا جز گزندگی كاری نداشته و تمام لذتش آزار رسانی است، به صورت واقعی خودش كه عقرب است، محشور میشود، و آن كس كه در دنیا كاری جز میمون صفتی ندارد.
در قیامت قطعا به صورت یك میمون محشور میشود و كسی كه در دنیا مانند یك سگ است، به صورت یك سگ محشور میشود. « یحشر الناس علی نیاتهم » مردم در قیامت مطابق منویات و مقاصد و خواستهها و مطابق خصلتها و صفات واقعیشان محشور میشوند. شما در این دنیا چه هستید؟ چه میخواهید باشید؟ چه چیز را میخواهید؟ آیا خواستههای شما خواستههای یك انسان است یا خواستههای یك درنده است؟ یا خواستههای شما خواستههای یك چرنده است؟ هر چه كه خواسته شما باشد، شما همان هستید، و همان محشور میشوید كه هستید.
این است كه ما را از همه پرستشها، جز خداپرستی منع میكنند. هر چه را كه ما بپرستیم همان چیز میشویم. اگر پول پرست شویم، پول جزء ماهیت ما و جزء وجود ما میشود. این پول در قیامت، همان فلز گداخته است. قرآن به این موجودهایی كه در دنیا، این فلز جزء وجودشان شده و غیر از پرستش این فلز، كار دیگری نداشتهاند، میگوید: « الذین یكنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم. یوم یحمی علیها فی نارجهنم فتكوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم ». همین پولها او را در آن دنیا داغ میكنند، آتشهای جهنم او هستند. این یكی از چیزهایی است كه انسان را مسخ میكند.
من در این جلسه خواستم اجمالا مسئله انسان معیوب و انسان سالم را طرح كرده باشم. انسان عقدهدار، انسان معیوب است، انسانی كه یك ماده از مواد این عالم را پرستش میكند نه اینكه مادهای را مورد استفاده قرار میدهد یك انسان معیوب و یك انسان مسخ شده است.