موضوعات وبسایت : تست روانشناسی
تست شخیصت شناسی

چرا خداوند دست و پای مار را از او گرفت

نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 27 اسفند 1400 ساعت 23:43

" چرا طاووس با همه زیبایی اش پایی زشت دارد و مار اصلا پایی ندارد؟"

تست شخیصت شناسی

animal-picture-peacock-laurence-shan.jpg

      ابلیس که نام اصلی اش عزازیل است در ابتدا از فرشتگان مقرب بود. وی هفتصد هزار سال عبادت کرده و سه هزار سال شاگرد رضوان بود (شرح گلشن راز، ص 434) اما چون از دستور خداوند سرپیچی نمود و به آدم سجده نکرد از بهشت رانده شد و به سمنان افتاد. (تفسیر طبری، ج 1، ص 53) بعد از آن، به کمک مار و طاووس به بهشت رفت و حوا را برای خوردن میوه ی ممنوعه فریفت. طبق برخی روایات، ابلیس در دهان یا بر سر ماری نشست و به بهشت رفت و طبق روایتی دیگر، به صورت ماری بر پای طاووس پیچید. از این رو پای طاووس زشت است. هم چنین در مورد طاووس ، گفته اند که او بوته ی گندم را به شیطان نشان داد و به کیفر این عمل از بهشت رانده شد. اما روایتی دیگر طاووس را از مرغان بهشتی معرفی می کند که در باغ بهشت موجب نزهت خاطر مومنان است. (تفسیر طبری ، ج 1، ص 48) در قصص الانبیاء آمده است که هر چهار تا به زمین افتاده اند پراکنده، آدم به سرندیب افتاد، حوا در جده (جده نام شهری است در عربستان. چون حضرت حوا در آن جا مدفون است جده نامیده شد) و طاووس در مرغزار هند و مار به کوه سرندیب، همه گریان و زاری کنان.

       حضرت رسول (ص) به امیر مومنان (ع) فرمود: « ای علی! همانا خدا آدم را در هند فرود آورد و حوا را در جده و مار را در اصفهان و شیطان را در میسان (جایی مابین بصره و واسط) و در بهشت چیزی زیباتر از طاووس و مار نبود و برای مار چهار دست و پا بود مانند دست و پای شتر، پس شیطان در شکم مار داخل شد و آدم را فریب داد، خداوند بر مار خشم گرفت و پاهایش را انداخت و فرمود تو را خاک و راه رفتنت را بر شکم قرار دادم، خدا رحم نکند بر کسی که بر تو رحم کند.

      خداوند بر طاووس خشم گرفت که طاووس شیطان را به درخت گندم راهنمایی کرد، پس صدای خوش طاووس و پاهایش را زشت گردانید.

       ای علی !  هرگاه ماری در میان بار و بنه ی خود دیدی آن را نکش تا سه بار بیرون رود؛ اگر در مرتبه ی چهارم دیدی او را بکش که کافر است.

       ای علی! هر گاه ماری را در راه دیدی آن را بکش که من با جنیان پیمان بسته ام به صورت مار آشکار نشوند». (ترجمه ی بحارالانوار، ج 7، ص 74)

موضوعات مرتبط: کتاب طوبی معارف




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر