جواب سوالات قدم پنجم نارانان
نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 15 بهمن 1399 ساعت 23:51
چگونگی دقیق اشتباهاتمان را به خدا، خودمان و یک انسان دیگر اعتراف کردیم.
در قدم چهارم، یک ترازنامه اخلاقی کامل از خصوصیات خود – نکات مثبت و منفی – تهیه کردیم. قدم پنجم از ما می خواهد که با آنچه در قدم چهارم درباره خودمان آموخته ایم، عمل دیگری را آغاز کنیم. ما قصد داریم که چگونگی اشتباهاتمان را به خدا خودمان و دیگران مطرح کنیم...
قدم پنجم نیاز به صداقت دارد هم باخودمان و هم با دیگران، شهامتی را که احتیاج بود بدست بیاوریم تا بتوانیم نقاط ضعف و جنبه های مثبت وجودمان، ترسها و رنجش های خودمان را روی یک تکه کاغذ لیست کنیم، کار دیگر این که آنها را به دیگران اعتراف کنیم، گاهی اوقات در جلسه (الانان) می شنویم که ما دقیقاً به اندازه اسرارمان بیمار هستیم، آنچه که در خانواده های الکلی می گذرد، اغلب مواقع از دیگران پنهان می ماند. به ما یاد داده اند که مشکلات و معایبمان را از دیگران پنهان کنیم (به ما یاد داده اند که نگذاریم لباسهای کثیفمان در معرض عموم هوا بخورند) در قدم پنجم ما یاد می گیریم که سنگینی رازها را از شانه های خود برداریم.
قدم پنجم از ما نمی خواهد که خطاهایمان را به تمام دنیا نشان بدهیم، بلکه می خواهد که آنها را به خدا و یک دوست قابل اعتماد بگوییم. قدم پنجم به ما اجازه می دهد که به روش سالم تر راجع به مسائل صحبت کنیم تا اینکه خود را برای هر مسأله ای که از راه می رسد قربانی کنیم.
اولین وظیفه ما این است که ماهیت اشتباهاتمان را به یک قدرت مافوق اعتراف کنیم. با صرف مدت زمانی در قدم های دو و سه خدا را دوست داشتنی، مهربان و بی طرف یافتیم. همین طور یاد گرفتیم که اگر بخواهیم خدا کمکمان کند. او می تواند ما را یاری دهد. ما می توانیم قدم پنجم را با صحبت با آن قدرت برتر و دوست داشتنی درباره آنچه که در قدم چهارم کشف کرده ایم، شروع کنیم.
ما درک می کنیم که احتمالاً چیز تازه ای به خدا نمی گوییم، اما این اعتراف صریح به ما اجازه می دهد که به او نزدیک شویم و تلاش سخت و اراده خود را برای دیدن خودمان همانگونه که هستیم به خدا نشان می دهیم. اغلب ما وقتی علیرغم اشتباهاتمان به ما عشق و همدردی اهدا می شود، احساس آسودگی و خلاصی می کنیم.
بخش دیگری از قدم پنجم این است که اشتباهاتمان را به خودمان اعتراف کنیم. گاهی اعتراف اشتباهاتمان به خدا آسانتر است از اعتراف آنها به خودمان وقتی با صداقت تمام به خودمان فکر می کنیم و بهانه ها را دور می ریزیم و از سرزنش دیگران برای کارهائی که خودمان انجام داده ایم دست بر می داریم، می بینیم که تا چه حد خود را فریب داده و توجیه کرده ایم. در این مرحله ممکن است وسوسه شویم که خود را به خاطر مسائل و مشکلاتی که به وجود آورده ایم.
محاکمه کنیم این مهم است که به یاد داشته باشیم که باید خود را پذیرفته و بدون قید دوست داشته باشیم، درست همانطور که خدا ما را دوست دارد. با روبرو شدن با چهره واقعی خود در جستجوی رشد کردن هستیم.
با سرزنش کردن خودمان راجع به مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده، چیزی به دست نمی آوریم. قدم پنجم از ما نمی خواهد کاری راجع به اشتباهات گذشته خود بکنیم. تمام آنچه که در این قدم از ما خواسته شده، این است که صادقانه با خطاهای خود روبرو شویم و آنها را به عنوان یک واقعیت به خودمان اعتراف کنیم.
اعتراف کردن به خدا و خودمان کافی نیست، ما باید انزوای خود را بشکنیم و خطاهایمان را به دیگران هم مطرح کنیم. اینکار هم می تواند مشکل باشد. چرا که بسیاری از ما قبلاً به خاطر اشتباهاتی که اعتراف کرده ایم سرزنش شده ایم. اعتراف خطاهایمان به دیگران ممکن است بصورت تقاضای طرد شدن از سوی دیگران بنظر آید. اعتراف کردن تاریک ترین اسرارمان به کسی، محتاج این است که به آن شخص و ارزش خودمان به عنوان یک انسان اعتماد کنیم، فراگیری اعتماد یک ابزار اساسی جهت بهبود است که با خود آسودگی و صفا می آورد.
وقتی به قدم پنجم می رسم، تا حدی نسبت به دیگران اعتماد پیدا کرده ایم، به گفته های افرادی گوش داده ایم که به جرأت و شهامت در جلسات مشارکت کرده اند و به خوبی پذیرفته شده اند. ما هم مثل آنها در این جلسات شرکت کرده ایم. با دوستان تلفنی صحبت کرده ایم و یک راهنما پیدا کرده ایم. اعتماد کردن به دیگران را به همراه حقیقت هایی راجع به خودمان تمرین کرده ایم و حالا امیدوارانه پنهانی ترین رازهای خود را با دیگر مسائلی که از عمق به سطح آمده، مشارکت می کنیم. ممکن است هنگام انجام این کار احساس اضطراب و ترس به ما دست بدهد اما ما ایمان داریم که این کار برای بهبود و سلامتی ما لازم است.
شخصی که می خواهید به او اعتماد کنید باید به دقت انتخاب شود. تجربه نشان داده است که بهتر است این شخص همسر یا یکی از اعضای خانواده یا الکلی نباشد. آنها یا خیلی به ما نزدیکند یا خیلی درگیر وقایعی هستند که ما می خواهیم درباره آنها بحث کنیم. ما نمی خواهیم کسی را انتخاب کنیم که ممکن است با بازگوئی وقایع صدمه ببیند. ما به کسی احتیاج داریم که درگیر شرایط فردی ما نیست کسی که می تواند رازنگهدار باشد و با مهربانی به حرفهای ما گوش دهد. کسی را می طلبیم که از ما عیب جویی نکند. کسی که قادر باشد هر کمبود و یا نارسائی آشکاری را به ما بگوید یا به ما این بصیرت را بدهد که بدانیم چطور اشتباهاتمان روی ما اثر گذاشته است.
ممکن است از آنها بخواهیم به ما کمک کنند که الگوهای رفتاری خود را ببینیم و کمک کنند که بدانیم چطور یک نقطه ضعف با یک نیرو به کنار رانده می شود.
ما در جستجوی کسی نیستیم که به ما بگوید چطور با مشکلاتمان کنار بیاییم. بلکه در جستجوی یک نظاره گر دوست داشتنی که می تواند چشم اندازهائی را در این سفر درونی (روحی) برای ما فراهم کند. کسی که می تواند به کارهائی که انجام می دهیم و نحوه پیشرفتمان ارج نهد. قبل از اینکه در مورد کسی تصمیم بگیرم دعا می کنیم و فکر می کنیم و از پروردگار خود مدد می جوییم. به خصوص اگر ریسک کردن و اعتماد کردن برای ما امری تازه باشد.
اغلب اعضاء از کمک راهنمای خود استفاده می کنند. دیگران یک دوست یا یک فرد روحانی یا یک مشاور و یا حتی یک آشنا را انتخاب می کنند. خواه از راهنما استفاده کنیم یا نه، راهنمایی آنها می تواند به ما کمک کند که فرد مورد نظر را بیابیم. این مهم است که ما به آن شخص اعتماد کنیم و آنها متقابلاً در نهایت اطمینان و اعتماد از تجربیات ما استفاده خواهند کرد.
وقتی که شخص مورد نظر را پیدا کردیم لازم است وارد عمل شویم. تلفن را بر می داریم تقاضای خود را بیان می کنیم و زمان و محل مناسب برای خواندن ترازنامه خود را برای فرد دیگر انتخاب می کنیم. این محل ممکن است یک اتاق خصوصی در خانه خودتان یادفتر کار باشد یا رستورانی که مزاحمی در آن نباشد. ساحل دریا، یک پارک و ... هر مکان دیگری که مناسب کار ما باشد و زمان کافی برای صحبت کردن. این کار ممکن است بیشتر از یک جلسه وقت بگیرد.
لازم است که درتمام مراحل قدم پنجم تا آنجایی که می توانیم صادق باشیم، طلب یاری از خداوند، قبل از شروع کار، می تواند مفید واقع شود. وقتی که ترازنامه خود را با صدای بلند می خوانیم نمی خواهیم که اشتباهاتمان را انکار کنیم یا بهانه بیاوریم بلکه می خواهیم آنها را بفهمیم و قبول کنیم و صادقانه با گذشته روبرو شویم و با مطرح کردن خطاهایمان تعهدی برای خود ایجاد کنیم که به پیشرفت خود ادامه دهیم و تغییر کنیم.
این مهم است که نه تنها لیستی از واقعی را تهیه کنیم ، بلکه چگونگی دقیق اشتباهاتمان را هم جستجو کنیم. ما می خواهیم که خود را کامل تر بشناسیم. بنابراین رفتار خود و دلایل انجام آن را بررسی می کنیم. بدون توجیه رفتارمان سعی می کنیم تشخیص دهیم کدام نیاز ضروری، با ترسی در وجود ما بوده که به خاطر آن ما آن گونه رفتار کردیم، در نظر گرفتن شرایطی که تحت آن شرایط آن اعمال از ما سر زده به ما کمک می کند، برای مثال، در مواقع بروز عدم اعتماد تجربه هایی وجود دارند.
ممکن است با کسانی و با وقایعی سروکار داشته ایم که خارج از کنترل ما بوده و خطرناک بوده اند توجیهاتی که در موقعیت های نامناسب و در برخورد با الکلی ها، یادگرفته ا یم کمک خوبی بودند. اما حالا آنها ما را از یک زندگی شاد همراه با آسایش دور می کنند. ما می توانیم این توجیهات را بشناسیم. بدون اینکه خود را به خاطر اینکه از این توجیهات استفاده کرده ایم تحقیر کنیم. محرم راز ما گاهی اوقات می تواند به ما کمک کند که ماهیت واقعی اشتباهاتمان را بشناسیم.
هنگام مشورت ممکن است کشف کنیم که به فکر و تمرکز بیشتری نیاز داریم. در هر صورت بهترین کاری را که می توانیم انجام بدهیم، انجام می دهیم و به جلو می رویم (ادامه می دهیم)
وقتی قدم پنجم را کامل کردیم، کاری سخت را به اتمام رسانده ایم و چیزهای تازه ای را درباره خودمان و رفتارهایمان آموخته ایم. بیشتر ما بعد از برداشتن این بارها، احساس خلاصی و آرامش می کنیم. می فهمیم که در ضعف های انسانی خود تنها نیستیم و آنطور که قبلاً باور داشتیم بدترین انسان دراین دنیا نیستیم، خواه این اعترافات یک آرامش بزرگ را حاصل کند یا فقط یک شروع کوچک از یک پذیرش باشد. قدم پنجم ما را به خدا نزدیکتر می کند و به ما کمک می کند به خدا و دیگران در این سفر معنوی مان اعتماد کنیم.
کارکرد قدم پنجم
چگونگی دقیق خطاهای خود را به پروردگار، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.
همانطور که آماده می شویم خطاهایمان را بپذیریم، می توانیم شروع به پرسیدن سؤالات ذیل از خودمان کنیم و یا در یک جلسه گروه به کار ببندیم.
1- اگر ترازنامه اخلاقی قدم چهارم را کامل کرده ام پیرامون مشارکت کردن در مورد گذشته ام با فرد دیگری چه احساسی دارم؟
2- در چه مواقعی در گذشته، مایل بودم که کاملاً صداقت داشته باشم؟
3- چه مزایایی ممکن است از اعتراف کردن خطاهایم به دیگران بدست آورم؟
4- آیا بعد از اعتراف صادقانه خطاهایم، احساس آرامش می کنم؟
5- چه تجربیاتی را بعد از اعتراف خطاهایم به دست خواهم آورد؟ در این که چه احساسی باید داشته باشم و چه تجربه ای کنم؟
6- انتظار دارم که چه احساسی به من بعد از اعتراف دست بدهد؟
7- آیا آماده هستم که این انتظارات را رها کنم و از خدا بخواهم که بهترین نتیجه را به من ارزانی کند؟ چطور می دانم؟
8- اگر احساس می کنم که آماده نیستم این قدم را بردارم آیا حتیاج بیشتری به کار روی قدم های اول تا چهارم دارم؟
9- آیا مایل هستم فهرستی از صفاتم را دسته بندی کنم، چیزهایی که می توانم اعتراف کنم چیزهایی که ممکن است آنها را اعتراف کنم و دسته ای که هرگز قادر نخواهم بود اعتراف کنم و سپس با دسته ای که می توانم اعتراف کنم، شروع کنم؟
10- آیا از این که خطاهایم را به خدا اعتراف کنم می ترسم؟ چرا؟
11- چه کسی را در این برنامه انتخاب می کنم تا درباه ترسهایم از خدا با او بحث کنم؟
12- آیا می توانم لیستی از ترس هایم تهیه کنم و آنها را دور بریزم؟ ترسهای من چه هستند؟
13- چگونه اعتراف کردن به خدا می تواند به من کمک کند؟
14- می توانم اعتراف کنم که کامل نیستم؟ چطور می توانم سعی کردن برای کامل بودن را رها کنم؟
15- چطور سعی می کنم که خودم را در خسارتهایی که ممکن است به دیگران زده باشم معاف کنم؟
16- قدم پنجم را با چه کسی می پیمایم؟ او را بر مبنای چه خصوصیاتی انتخاب می کنم؟ آیا به او اعتماد می کنم؟
17- آیا خودم آن خصوصیات را دارم؟ آیا آن خصوصیات را در ترازنامه زیر ستون نکات مثبت خودم قرار می دهم؟
18- چه چیزی مانع اعتماد کردن من به دیگران می شود؟ آیا می توانم این ترسها را با کس دیگری در میان بگذارم؟
19- چطور میل من برای کامل بودن مانع از این می شود که باور کنم دیگران می توانند مرا بلاشرط دوست داشته باشند؟ حتی پس از قدم پنجم؟
20- چطور اعتراف خطاهایم به دیگران توانایی مرا برای دیدن خودم افزایش می دهد؟
21- چطور خودم را گوشه گیر کرده ام؟ آیا اعتقاد دارم به این که در میان گذاشتن خطاها و مسائلم با دیگران می تواند مرا به راهی که از انزوا خلاص شوم راهنمایی کند؟
22- چه چیزی هست که من نمی خواهم به دیگران بگویم؟ می توانم از آنجا شروع کنم؟
23- صادق بودن و اعتراف یک اشتباه نتایج مثبتی دارد؟ چه نتایجی؟
24- می توانم زمانی را به خاطر بیاورم که کسی یک خطا یا اشتباه را به من اعتراف کرد و من درک کردم و داوری نکردم؟
25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟
26- راجع به ترس چه چیزی یاد گرفته ام؟ راجع به صداقت؟ راجع به اعتماد؟ راجع به پذیرش؟
27- بعد از اعتراف به خدا چه احساسی داشتم؟ بعد از اعتراف به خودم؟ بعد از اعتراف به دیگران؟
28- چه چیزی را رها کرده ام؟ اگر قدم پنجم را تکمیل کرده ام چه احساسی دارم؟ آیا چیزی فرق کرده؟ بهتر شده؟
منبع: livingclean.blog.ir