علت بی عرضه بودن
نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 16 بهمن 1399 ساعت 20:36
به اینکه چه آرزوهایی در سر داشتیم و نشد که به آنها برسیم. جنگیدیم ولی پیروز نشدیم. هر چه دویدیم از خطّ آغاز فاصله نگرفتیم. گاهی اوقات یقۀ خودمان را میگیریم و سرِ خودمان فریاد میزنیم. پس از جرّ و بحث شدیدی که با اعضای خانوادهمان داشتیم که ما را "بیعرضه" خطاب کرده بودند، در مقابل آینۀ دستشوئی به خودمان خیره میشویم و به خودمان تشر میزنیم که " ای بیعرضه"، " بیعرضه " .
متأسفانه در چند سال گذشته " روانشناسی گرایی" بهشدت در جامعۀ ما گسترش یافته است. منظورم از روانشناسی گرایی آن است که در بررسی مسائل اجتماعی تنها فرد را در شکستهایش به عنوان مقصر میشناسیم و از نقش زمینههای اجتماعی و اقتصادی در رقم زدن شکستها و ناکامیهای افراد غافل میشویم. در این چارچوب، به کسی که مدام شکست میخورد توصیه میکنیم که در "کلاسهای تقویت اراده" شرکت کند و یا اگر نسبت به جامعه بدبین است به «کلاسهای مثبت اندیشی» برود تا بهبود یابد. همهچیز آمادۀ برداشت است و مشکل در ضعفِ اراده و توانایی افراد است.
گویی در درون هر فرد غولِ چراغِ جادو منتظر است و فقط باید به فرد کمک کرد تا آن غول را صدا بزند. موضوعاتی همچون چگونگی توزیع منابع ، پارتی بازی و فرصتهای نابرابر اهمیتی ندارد. در این نگاه، کارخانهدارانی که به دلیل ورود اجناس چینی ورشکست شدهاند و تنها دلخوشیشان دردِ دل کردن با مسافرانی است که سوار پراید آنان شدهاند، افرادی بیلیاقت تعریف میشوند چون اراده نداشتند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند! دانشجویی که سه سال پس از فارغالتحصیلی همچنان بیکار است و والدینش او را مدام"بیعرضه " خطاب میکنند تقصیر خودش است و لیاقت پیشرفت ندارد.
در پاسخ به این سؤال که "چرا من شکست میخورم و ناکام هستم؟" ، نگاه روان شنایی گرایی شما را به جواب « خب تقصیر خودت است» میرساند. معمولاً در جهان، سیاستمداران به این نوع پاسخ بسیار علاقه دارند. چون شما در نهایت یقۀ خودتان-و نه آنان را خواهید گرفت.
وقتی شبکههای مختلف صداوسیما را تماشا میکنیم میبینیم که در برنامههای متعدد آن روان شناسان حضور گرمی دارند و درحالیکه روی مبلهای شیک نشستهاند و خیلی خوب موقع صحبت کردن دستهایشان را تکان می دهند تلاش میکنند روانِ بینندگانی را که زمینههای نابرابر اجتماعی و اقتصادی به آنان صدمه زده است احیاء کنند. حضور کمرنگ جامعه شناسان در برنامههای صداوسیما همیشه فرصت گسترش این نوع مواجهه با مسائل اجتماعی را فراهم آورده است. واقعیت آن است که ورود جامعه شناسان به بررسی شکستها و ناکامیهای فردی؛ میتواند مخاطرهآمیز باشد؛ چون جامعهشناس ناچار خواهد بود به سراغ ساختارهای اجتماعی نابرابر برود. حتی جامعهشناسی مانند دکتر فرامرز رفیع پور که معمولاً در صحبت کردن جانب احتیاط را نگاه میدارد وقتی در برنامه «توقف ممنوع» شبکه پنج به بررسی « فساد اقتصادی» میپردازد کاغذی را به سمت بینندگان میگیرد که بر روی آن فلشهای مختلفی به دایرههای رنگی متعدد وصل شدهاند و توضیح میدهد که این فلشها بیانگر ازدواجهای فامیلی در بین مسئولان کشور است و یکی از زمینههای بالقوه گسترش فساد اقتصادی -به بیان او- همین عامل است.
گروههای مختلف تلگرامی هم پرشده است از توصیههای روانشناسانه به آدمها. غافل از اینکه "زندگی مثبت" فقط با تغییر نگاه ما شکل نمیگیرد و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز بر زندگی ما اثرگذار است.
***
ساعت هفت صبح است و مجریِ رادیو حرف میزند: سلام ای جوان ایرانی، آره، آره، با توأم، چرا به پشت سرت نگا میکنی، نه با توأم، بیکاری؟ کنکور قبول نشدی؟ هر چی می دویی بهجایی نمیرسی؟ نه، نه ، تو حق نداری ناراحت بشی، یه یا علی بگو، نفس عمیق بکش و در این صبح زیبا بگو سلام زندگی، آره. امروز، امروز طرحی نو بینداز، بگو من می تونم، بگو، با صدای بلند بگو تا من که توی استودیو هستم بشنوم، دنیا بشنوه و راهها به روت باز شه...الآن می خوایم با یه روانشناس درباره اراده صحبت کنیم، جایی نریا.../
رادیو را خاموش میکنم و پیامهای تلگرامیام را باز میکنم:
"سلام استاد. 15 ماهه فارغالتحصیل شدم و هنوز بیکارم. چند آزمون استخدامی شرکت کردم و هر بار رتبهی 5 آوردم ولی همش یک یا دو نفر میخواستند. میخواستم ازتون خواهش کنم اگه جایی کاری سراغ دارین منو معرفی کنید. غیر مرتبط هم باشه خوبه. چشم امیدم به شماس. ممنون"
منبع: www.khabaronline.ir