کودک معنوی درون
نویسنده : نازنین رحمانی | زمان انتشار : 15 بهمن 1399 ساعت 11:01
سلام و هزاران سلام همراه با آرزوی بهترینهای خداوند برایتان. امروز در آخرین بخش از درسهای کودک درون می خوایم درباره ی کشف کودک معنوی درون با هم صحبت کنیم. مثل دفعات قبل با استفاده از نوشته های دکتر کاپاچیونه.
در ژرفای دل هر کدوم از ما یک کودک معنوی وجود داره ، یک نوزاد مقدس و معصوم که در عشق و با عشق زندگی می کنه. اون چیزی به نام " منیت " رو نمی شناسه چون منیت اون شکافیست که ما رو از خدا و طبیعت و دیگران جدا می کنه. کودک معنوی به ما کمک می کنه تا تسلیم ضمیر برتر خود _ خدای درونمون_ بشیم. اون با چشم دل می بینه و با سکوت روح و جان سخن می گه با کلمات ساده با وضوح خرد جاودان. وقتی ما به شفای کودک درونمون می پردازیم می بینیم که کودک معنوی درونمون در آستانه ی قلب ما منتظر ماست!
نکته : دوران کودکی ما هر چقدر هم که دردناک بوده باشه، کودک معنوی در درون ما به سر می برده و هنوز هم در درون ما زندگی می کنه و منتظره کشفش کنیم تا هدیه ای به ما بده.پس هیچ کس نمی تونه بگه که این کودک در درون اون وجود نداره.
سوال _ هدیه ی کودک درون برای ما چیه ؟
جواب _ هدیه ی اون معصومیت و شور و شوقیه که بی تابانه به اون نیاز مندیم. این کودک غرق نور و شادمانیه. کودک معنوی درون از این حقیقت آگاهه که منشا بیکران عشق الهی اون رو زنده نگه می داره. وقتی دوباره به کودک معنوی درون بها بدیم و کشفش کنیم دچار یک حس شادمانی بزرگ می شیم : " وجد زنده بودن "
سوال _ چه چیزی باعث میشه که ماتماس با کودک معنوی درونمون رو فراموش یا گم کنیم ؟
جواب _ وقتی توجه خودمون رو به این معطوف می کنیم که در چشم دیگران چه طور به نظر می آییم یا می کوشیم دیگران را به بازی بگیریم با اطرافیانمون رو زیر سلطه بیاریم یا ... بینش کودک معنوی درون و تماس با ضمیر الهی خودمون رو از دست می دیم.
اصطلاحی وجود داره به نام " اتکا به دیگری ". وقتی والد درونمون _ چه والد مهرآمیز چه والد حمایتگر _ از کودک درون همه مراقبت می کنه اما کودک درون خودمون رو رها می کنه و به حال خودش می گذاره، به این حالت می گن اتکا به دیگری. خیلی از ما تمام عمر به این کار مشغولیم. در این حالت هم کودک معنوی درونمون گم میشه. ( قابل توجه کسانی که فکر می کنند اگه خودشون رو وقف دیگران کنند اما خودشون رو فراموش کنند کودک معنویشون رو بیدار کرده اند!! )
سوال _ کودک معنوی درون رو چه زمانهایی میشه یافت؟
جواب _ کودک معنوی درون رو می توان به هنگام مراقبه یا دعا یا تعمق یافت. می شه حضورش رو در یک شب پر ستاره یا یک منظره ی دل انگیز احساس کرد. کودک معنوی درون ما همون حس شگفتی ما از وسعت آسمان و ژرفای اقیانوسه. احساس حیرت ما از تماشای شکوفایی گل سرخ. کودک معنوی درون همان صدای آهسته و ملایمی است که ما رو به خانه فرا می خواند : به درون ضمیر معنوی خویش.
گاهی هم کودک معنوی درون در رویا به سراغمون می آد . در این زمان است که ذهن استدلالی کنار می ره و اجازه می ده که خردی ژرف سخن بگه.
_ تمرین : نقش کودک در رویا :
1 _ اگر کودکی را در رویایتان مشاهده کردید می تونید با کشیدن تصویرش با دستی که به اون تسلط ندارین، پیامش رو کشف کنید. بعد با تصویری که کشیدید، مصاحبه کنید. با دستی که بر اون تسلط دارید، از کودکی که در رویایتان ظاهر شده بپرسید که آمده تا چه چیزی رو به شما نشون بده. آنگاه از کودک بپرسید که از شما چی می خواد. با تشکر از کودک ، که ظاهر شده تا پیامش رو به شما برسونه _ مصاحبه تان را خاتمه دهید.
2 _ اگر می خواهید از ضمیر درون یا ضمیر برترتان پیامهایی دریافت کنید، قبل از خوابیدن نامه ای بنویسید. رویایی بطلبید که نشونتون بده چگونه در حق کودک درونتون پدری و مادری کنید. اگر در زندگی روزمره تان مسئله ی ناراحت کننده ای وجود داره، درباره اش هدایت بطلبید. پیشاپیش از ضمیر درون یا ضمیر برترتون برای پاسخ مثبت به طلب هدایتتان سپاس بگذارید.مثلا" براش بنویسید :
خطاب به ضمیر درون ارجمندم: تمنا دارم امشب رویایی عطایم فرمایی که نشانم دهد چگونه از کودک درونم بهتر مراقبت کنم. با عشق و احترام : ...
کودک معنوی درون گذشته ها :
شاید در دوران کودکی، تجربه های معنوی شخصی و خصوصی زیادی داشته اید که از راههای گوناگون به سراغتون آمده اند . شاید اونها رو فراموش کرده باشید یا شاید هم بعد ها اونها رو بچگانه یا عجیب و غریب فرض کرده باشید. تمرین زیر رو انجام بدید تا تجربه های اون دوران رو زنده کنید و به صورت تجلیات کودک معنوی درونتون مورد قدر دانی قرار بدید.
تمرین کودک معنوی گذشته ها :
1 _ بادستی که به اون تسلط ندارید بگذارید تا کودک معنوی درون گذشته هایتان درباره ی تجربه های معنوی دوران کودکیتان بنویسد. این مطالب شاید رویاها یا مشاهدات درونی، مراقبه ها یا وقایعی رو در بر بگیرند که مفهومی معنوی داشتند. ( مثلا شاید وقتی پیانو می زدین احساس می کردین خدا آهنگهای شما رو دوست داره یا زمانی دلتون می خواسته راهبه باشین یا یه خواب مذهبی دیدین یا هر چیز دیگه)
2 _ از کودک معنوی درونتون بخواهید که تصویر خودش را با دستی که بر اون تسلط ندارید در یکی از این تجربه ها بکشه.
_تمرین ملاقات با کودک معنوی درون :
تجسم خلاق زیر مراقبه ای برای ملاقات با کودک معنوی درونه. مثل زمانی که تجسم خلاق انجام می دادید با چشم بسته بنشینید یا دراز بکشید. اول به خودتون تلقین کنید که جسمتون هر لحظه به آرامش بیشتری می رسه و بعد می تونید متن زیر رو که قبلا"روی یک نوار ضبط کرده اید برای خودتون موقع تجسم خلاق پخش کنید (یا از کسی بخواهید که اون رو براتون بخونه.)
مجسم کنید در یک روز زیبای بهاری دارین توی یک جنگل قدم می زنین و از یک جاده ی خاکی پایین می آین. زمین پر از گلهای وحشی رنگارنگه که عطرشون همه جا پره. پرنده ها چهچهه می زنن و نور آفتاب از لابلای برگها به زمین می باره. شما در آغوش طبیعت احساس آرامش و امنیت می کنید.
همین طور که دارید از جاده پایین می آیید، ناگهان به نقطه ای بسیار زیبا می رسید که در اون یک عمارت ظریف می بینید که شبیه نماز خونه یا یک معبد دوست د اشتنیه. تا به اون می رسید درش خود به خود برای شما باز میشه و کودک کوچکی از اون عمارت زیبا بیرون می آد و به شما لبخند می زنه. کودک شما رو به داخل عمارت دعوت می کنه و به شما خوش آمد می گه. به شما می گه که از دیدن شما خوشحاله و منتظرتون بوده. به صورت مهربونش دقت می کنید. اون خود شمایید. اون کودک معنوی درون شماست.حالا کودک معنوی درونتون از شما می خواد که کفشهاتون رو در بیارید و به داخل عمارت برید.اون دست شما رو می گیره و به داخل عمارت می بره. خودتون رو در اتاقکی مفروش و معطر از چوب سدر می بینید. اتاقک کاملا خالیه و از نور ملایمی که از دیوار روبرو می تابه روشنه.از یک دیوار مشبک که سوراخهایی مدور داره. دو تا بالش روی زمین قرار داره. کودک به شما اشاره می کنه که روی یکی از بالشها بنشینید ، روی زمین و مقابل نور. کودک هم روی بالش دوم می شینه. تقدس مکان رو احساس می کنید. همین طور که نشسته اید حس می کنید که آرامشی دلپذیر و عشقی عمیق وجودتون رو پر می کنه. انگار دیگر بار به درون خانه آمده اید : به درون خانه ای که خودتانید.
بعد از دقایقی کودک از شما دعوت می کنه که بیرون به فضای آزاد و زیر نور آفتاب برید و با هم روی یک نیمکت چوبی کوچک زیر درختان سبز بنشینید.با کودک به اونجا می رید و در اونجا با کودک معنوی درونتون صحبت می کنید. کودک خردساله اما سرشار از خرد و فرزانگی است. با سادگی و وضوح و روشنایی برخاسته از دل سخن می گه. به خوبی شما رو می شناسه. وقتی گفتگویتان تمام میشه کودک معنوی خود را به آغوش می کشید و از او می خواهید که با شما به خانه بیاید و در قلبتان زندگی کند.
_ تمرین گفتگوی دل با دل :
1 _ با کودک معنویتان گفتگوی نوشتاری داشته باشید. یعنی با دستی که بر اون تسلط دارید سوالهای دلخواهتون رو بپرسید و بگذارید کودک معنوی درونتون با دستی که به اون تسلط ندارید پاسخها رو بنویسه.
2 _ تصویر هر جنبه یا هر بخش از دیدار با کودک معنوی درونتون را که می خواهید بکشید.
3 _ با دستی که بر اون تسلط ندارید تصویر کودک معنویتان را بکشید.بعد با دستی که به اون تسلط دارید تصویر اون رو بکشید.
نکته :کودک معنوی در تصاویری که افراد می کشند به صور گوناگون ظاهر میشه. گاهی بسیار ملکوتی و آسمانی. گاهی شبیه کسی که داره اون رو می کشه.هیچ فرقی نمی کنه. هر جور احساسش می کنید همون درست و خوبه. در هر حال والد غایی _ پدر و مادر بر حق و بزرگترین آموزگار ما _ کودک معنوی درون ماست. بادا همه ی ما اقتدار شفا دهنده ی اون رو احساس و تجربه کنیم.
_ تمرین گفتگو با هدایتگری معنوی :
1 _ شخصی را مجسم کنید که او را هدایتگری معنوی یا موجودی خردمند و دارای روح عشق و شفقت و تعهد نسبت به اصول آرامش و عدالت می دانید.این شخصی است که هر روز این اصول را در زندگی روزمره اش زندگی می کنه و به کار می بره. این شخص می تونه انسانی زنده باشه یا شخصی که دیگه در قید حیات نیست. می تونه شخصیتی تاریخی یا یکی از استادان معنوی باشه که اسمش رو شنیده اید یا درباره اش مطالعه دارید. آنچه مهمه اینه که این شخص در چشم شما مظهر هدایت معنوی و اقتدار درونی و فرزانگی باشه. به ویژه اگر خصایص او در ارتباط با شفای کودک درونتون باشه.
2 _ با هدایتگر معنویتان وارد گفتگویی نوشتاری بشید.با دستی که بر اون تسلط دارید سوالهاتون رو بپرسید. اجازه بدید که هدایتگر معنویتان با دستی که بر اون تسلط ندارید پاسخ بگه.حتما" از او برای شفای کودک درونتون هدایت بطلبید و بپرسید که چگونه می تونه در این امر کمکتون کنه؟چه چیز را باید بدانید؟ برای عشق ورزیدن و گرامی داشتن و ارج نهادن به کودک درونتون، لازم است که چه کاری را به انجام برسانید؟ وقتی گفتگوی نوشتاریتان تمام شد، از هدایتگر معنوی خود برای یاری و عشق او در طول فرایند شفای خویش سپاس بگذارید.
معمولا " هدایتگر معنوی می گه :
به من اعتماد کن!بگذار احساسهایت را احساس کنی! بگذار آسیب پذیر باشی و گریه کنی! چه لزومی داره که همیشه نیرومند باشی؟ بگذار کودک درونت همه ی احساسها را احساس کند ، نه فقط بعضی از آنها را.فرصتی را به کودک درونت اختصاص بده. همه ی وقتت را با فعالیت پر نکن. بیشتر بخوان و بیشتر بنویس.به درون بنگر و از کودک درونت بپرس که خواهان چیست؟ برای طلب هدایت دست به دعا بردار. مجالی را نیز در اختیار کودک معنوی ات بگذار ،که این چنین به خدا و طبیعت و به خود تو نزدیک است!
عمل به این پیام هدایتگر معنوی همون نتیجه ایست که باید بعد از انجام تمرینات شفای کودک درون به اون برسیم.یعنی ثمره ی تمام درسهای شفای کودک درون.
من در اینجا درسهای کودک درون بر اساس نوشته های دکتر کاپاچیونه رو _ با تشکر بی پایان از گیتی خوشدل که مترجم اون بوده _ به پایان می برم اگرچه در درسهای آتی در درسهای تحلیل رفتار متقابل و ... باز هم به اونها رجوع می کنیم.
و باز می خوام تاکید کنم که بزرگترین مشکلات جسمی و روحی و حتی شرایط بیرونی زندگی ما با شفا یافتن کودک درون ما حل میشه پس هرگز کودک درونتون رو به فراموشی نسپارید.
خدایا! کمکمان کن تا کودک و پیر خردمند درونمان در توازن باشد و چشمانمان به درخشش چشمان پرنده های افسانه ها...آمین!
منبع: thewitch151.blogfa.com